| پیوست | اندازه |
|---|---|
| 2.62 مگابایت |
گزارش جامع عملکرد گروه فقه سیاسی
حوزههایعلمیه اصلیترین کانون تبیین، آموزش و ترویج معارف وحیانی و علومدینی در طول تاریخ بوده و نقش هدایت و سرپرستی دینی جامعه شیعی را بر عهده داشتهاند. مجاهدتهای طاقتفرسای فقهیان شیعه به منظور بذل جهد در مسیر دستیابی به «معارف صحیح و مستند از منابع دین» از یکسو، و پاسخگویی به «نیازهای جامعه» از سوی دیگر، موجب گردیده است این شجره طیبه با نشاط و بالندگی بیش از پیش به رشد و شکوفایی خود ادامه دهد و جامعه را از ثمرات ارزشمند خود متنعّم سازد. با پیروزی انقلاب اسلامی بر مستکبرین جهانی که آغاز فصلی نو در تاریخ حیات بشر به سوی تحقق حیات طیبه در عصر ظهور است، گستره و مقیاس نیاز به دین تغییر پیدا کرده است؛ به نحوی که اگر تا پیش از انقلاب اسلامی پاسخ به استفتائات مقلدین در موضوعات فردی، اصلیترین مسئولیت فقها بود، امروزه تشکیل «حکومت دینی» و هدایت و راهبری آن در مقیاس اجتماعی و تمدنی بر عهده دستگاه فقاهت قرار دارد که نیازمند ارائه نرمافزارهای دینی ـ فقهی و الگوهای اجرایی و مدیریتی است:
«تشکیل نظام اسلامی که داعیه دار تحقق مقررات اسلامی در همه صحنههای زندگی است، وظیفهئی استثنائی و بی سابقه بر دوش حوزه علمیه نهاده است، و آن تحقیق و تنقیح همۀ مباحث فقهیای است که تدوین مقررات اسلامی برای «اداره ی هر یک از بدنههای نظام اسلامی» بدان نیازمنداست. فقه اسلام آنگاه که «اداره ی زندگی فرد و جامعه» ـ با آن گستردگی و پیچیدگی وتنوع را ـ مطمح نظر میسازد مباحثی تازه و کیفیتی ویژه می یابد، و این همانطور که نظام اسلامی را از نظر مقررات و جهت گیریهای مورد نیازش، غنی میسازد، حوزه فقاهت را نیز جامعیت و غنا میبخشد. روی آوردن به «فقه حکومتی» و استخراج احکام الهی در همه شئون یک حکومت، و نظر به همۀ احکام فقهی با نگرش حکومتی ـ یعنی ملاحظۀ تأثیر هر حکمی از احکام در تشکیل جامعه نمونه و حیات طیبه اسلامی ـ امروز یکی از واجبات اساسی در حوزه فقه اسلامی است که نظم علمی حوزه، امید برآمدن آن را زنده میدارد.» (امام خامنهای، پیام به جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم؛ 24/8/1371).
در حال حاضر نسبت مناسباتحکومتی با «دین» از ضعف تئوریک شدید رنج میبرد که این خلاء گسترده، موجب گردیده تا دستگاههای اجرائی عمدتاً از نظامهای وارداتی غربی الگوبرداری کنند. مقاممعظم رهبری دامظلهالعالی در ضرورت نظریهپردازی در این زمینه فرمودهاند:
«آن حقیقت اول که گفتیم نظام مستظهر به حوزههایعلمیه است، به خاطر این است که نظریهپردازی سیاسی و نظریهپردازی در همهی جریانهای ادارهی یک ملت و یک کشور در نظام اسلامی به عهدهی علمای دین است. آن کسانی میتوانند در باب نظام اقتصادی، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتی و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینی باشند و دین را بشناسند. اگر جای این نظریهپردازی پر نشد، اگر علمای دین این کار را نکردند، نظریههای غربی، نظریههای غیردینی، نظریههای مادی جای آنها را پر خواهد کرد. هیچ نظامی، هیچ مجموعهای در خلأ نمیتواند مدیریت کند؛ یک نظام مدیریتی دیگری، یک نظام اقتصادی دیگری، یک نظام سیاسی دیگری که ساخته و پرداختهی اذهان مادی است، میآید جایگزین میشود؛ همچنان که در آن مواردی که این خلأها محسوس شد و وجود داشت، این اتفاق افتاد.» (بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، ۱۳۸۹/۰۷/۲۹).
فردی بودن فقه موجود و عدم ورود تخصصی و عمیق به مسائل و نیازهای سیاسی و فقه سیاسی، به بستر و پیشینه تاریخی آن باز میگردد که از تصدی حکومت و مدیریت اجتماعی به دور بوده و موضوعات فردی، شاکله آن را پدید آورده است؛
«به خاطر طول سالهایی که فقهای شیعه و خود گروه شیعه، در دنیای اسلام به قدرت و حکومت دسترسی نداشتند، فقه شیعه یک فقه غیرحکومتی و فقه فردی بود... بسیاری از مباحثی که مربوط به «اداره کشور» است مثلاً مسئله حکومت و مسئله حسبه و چیزهایی که با کارهای جمعی و داشتن قدرت سیاسی ارتباط پیدا میکند چند قرن است که جای اینها خالی است. علت هم معلوم است. فقهای شیعه در این مورد تقصیر یا قصوری نکردهاند، برای آنها این مسائل مطرح نبوده است. شیعه حکومت نداشته است. فقه شیعه نمیخواسته جامعه سیاسی را اداره کند. حکومتی در اختیار او نبوده که بخواهد جهاد آن حکومت را اداره کند و احکام آن را از کتاب و سنت استنباط نماید». (بیانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی;؛ 3/14/1376)
فقه بایسته ومطلوب برای عصر حاضر، فقهی است که احکام شریعت را ناظر به اداره جامعه و پاسخگویی به نیازهای گوناگون حکومت و جامعه اسلامی، استنباط کند و مجموعه شریعت را با محوریت «اداره زندگی» گرد هم آورد؛
«فقه ما از طهارت تا دیات، باید ناظر به «ادارهی یک کشور»، «ادارهی یک جامعه و ادارهی یک نظام» باشد. شما حتّی در باب طهارت هم که راجع به ماء مطلق یا فرضاً ماءالحمام فکر میکنید، باید توجه داشته باشید که این در یک جا از «ادارهی زندگی» این جامعه تأثیری خواهد داشت؛ تا برسد به ابواب معاملات و ابواب احکام عامه و احوال شخصی و بقیهی ابوابی که وجود دارد. بایستی همهی اینها را به عنوان جزیی از مجموعهی «ادارهی یک کشور» استنباط بکنیم. این در استنباط اثر خواهد گذاشت و گاهی تغییرات ژرفی را به وجود خواهد آورد (بیانات در آغاز درس خارج فقه؛ 31/6/1370).
مقاممعظمرهبری دامظلهالعالی به عنوان رهبر و پرچمدار نظاممقدسجمهوریاسلامیایران با طرح موضوعاتی از قبیل: «فقه حکومتی و فقه سیاسی»، «علوم انسانی اسلامی»، «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» سعی در تبیین مسیرحرکت و تأمین نیازمندیهای نظام در عرصه علم و فرهنگ داشتهاند اما متأسفانه مطالبات معظمله تاکنون موجب حرکت و پویایی بدنه حوزه به نحو بایسته نگردیده است. ایشان در مقام مقایسه کارها و تلاشهای صورت گرفته توسط اندیشمندان و متفکران حوزوی و نیازهای متزاید نظاماسلامی میفرمایند:
«امروز سرمايۀ حوزه، سرمايهای متناسب با بازدهياش نيست. ... حوزه، سرمايۀ خيلی عظيمی است و بهرهای كه ما امروز از حوزه میبریم، خیلی كمتر از آن سرمایة متناسب با حوزه است. ما باید كاری كنیم كه از سرمایۀ عظیمی كه در اینجا گذاشته شده است، بهره بگیریم. این سرمایهگذاری را هم، نه من كردهام و نه شما. سرمایهگذاری كهنِ قدیمیانباشتهشدة متراكمِ این همه زحمت و مجاهدت است كه حالا در اینجا، بحمداللّٰه جمع شده و خیلی عظیم است. ما در دورۀ خودمان، باید این توان و قابلیت را بیابیم كه از این سرمایه استفاده كنیم. من خوفم، از این است كه خدای متعال از ما بپرسد: gثُمَّ لَتُسئَلُنّ یومَئِذٍ عَنِ النعِیمِf؛ این نعیم است دیگر! شما از این نعمت، چطور استفاده كردید؟ آیا كشور احتیاج نداشت؟ آیا زمانه، زمانهای بود كه ـ الحمدللّٰه ـ همه چیز، رو به راه بود و هیچ مشكلی وجود نداشت؟ گفتید حالا بالأخره این هم هست و ذخیرهای است؛ بماند برای آینده؟ آیا چنین بود؟ یا قدرت قاهرهای بالای سر شما وجود داشت كه نمیگذاشت تكان بخورید؟ عذرتان چیست؟» (رهنمودهای مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی حوزه؛ 16/3/1380).
1. مرکز فقهی ائمه اطهار:؛ موتور محرکه فقههای مضاف در حوزه علمیه قم
این «خلاء تئوریک انقلاباسلامی» درحالی است که حوزه علمیه واجد ظرفیتها و استعدادهای ارزشمندی است که تاکنون بهخوبی تجمیع و استحصال نشده است. از جمله نهادهای حوزوی در این زمینه مرکز فقهی ائمه اطهار: است. این مرکز که با همت مرحوم آیتاللّٰه فاضل لنکرانی رضوان اللّٰه علیه و با هدف توسعه و بالندگی فقه راستین تشیع و پاسخگویی به نیازهای فقهی جامعه و نظام اسلامی تاسیس شده، در راستای اهداف مقدس خود، تاسیسهای گروههای مختلف فقهی را در دستور کار قرار داده است. این گروههای علمی با محوریت فقه (فقه مضاف) به دنبال دو امر مهم و راهبری هستند: «تولید محتوای فقهی» و «تربیت نیروی انسانی طراز نظام اسلامی».
از جمله گروههای فقهی این مرکز، «گروه فقه سیاسی» است. این گروه نیز دو راهبرد فوق الذکر (تولید محتوا و تربیت نیروی انسانی طراز نظام اسلامی) در ساحت سیاست و فقه سیاسی را وجه همت خویش قرار داده است. اولین بارقههای این گروه مربوط به دهه 90 شمسی بوده و با تلاش محققین و پژوهشگرانی مانند حجت الاسلام حبیبی تبار آغاز و با تلاشهای حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید جواد حسینی گرگانی و حجت الاسلام و المسلمین دکتر مجتبی عبدخدایی نفسی نو در این گروه دمیده شد. هم اکنون حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد قاسمی مدیر این گروه است.
2. اهمیت، ضرورت و تقدم فقه سیاسی بر دیگر فقههای مضاف
روشن است که فقه سیاسی نسبت به دیگر فقههای مضاف از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار است و این مهم مستظهر به هویت محوری و اهمیت این رشته نسبت به دیگر رشتههای فقه مضاف است؛ چه اینکه حضور فقه در حوزه سیاست و اجتماع، ورودی و زمینهساز حضور فقه در دیگر عرصهها از قبیل: هنر، پزشکی، بینالملل، زنان و... میباشد.
حاصل نگاهی گذرا بر تاریخ فقاهت شیعی، رصد دو رویآورد عمده در فقه است: رویآورد فردی و رویآورد اجتماعی و حکومتی. رویآورد نخست رویآوردی منجزی و معذری است كه حسب آن، كارویژه فقه بیان احكامی در حوزه امور فردی است، كه عمل به آنها مكلف را نزد خداوند معذور مینماید. این رویآورد برای خود نقشی در حوزه امور اجتماعی و سیاسی (خصوصاً در عصر غیبت) قائل نیست و در بیشینه، تعیین اصول و کلیات این حوزه را وظیفه خود میانگارد. رویآورد دوم اما، رویآوردی تحققی است كه حسب آن، مأموریت فقه اولاً بیان احكامِ حوزههای مختلف حیات بشری (و نه فقط حوزه امور فردی)، و ثانیاً امتداد آنها تا مرحله تحقق در خارج میباشد.
واضح است که اتخاذ رویآورد دوم اولاً زمینه حضور فقههای مضاف را فراهم مینماید و ثانیاً با توجه به نقش محوری حکومت در تحقق و اجرای احکام در حوزههای مختلف، وجه و لزوم تقدم بحث از حکومت و سیاست (فقه سیاسی) بر دیگر حوزهها را تبیین مینماید.
با توجه به آنچه گذشت و نیز با التفات به وضعیت کنونی مکتب اهلبیت: که در پرتو پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی با محوریت فقه شیعه و کارگزاری فقیه عادل، وارد مرحله جدیدی از حیات خود شده و مقتضی تأمین نرمافزار اداره حکومت و جامعه بر پایه دین میباشد، انتظار از فقه برای این منظور ـ بهویژه بر پایه نگاه حضرت امام رضوان اللّٰه علیه كه آن را برنامه اداره جامعه از گهواره تا گور میداند ـ حداكثری گردیده و بر همین اساس اهتمام به «فقه سیاسی» ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی میشود، تا بتوان در بستر آن مبانی، روش و مسایل فقهی ناظر به سیاست را تبیین نمود، و نیز زمینه تولید و اجرای دیگر حوزهها و رشتههای فقه مضاف را فراهم کرد. بیشك، غفلت از تولید و بسط فقه سیاسی و كاربست آن در حوزه اجرایی، زمینه استمرار مدیریت و حکومت بر پایه راهبردها و راهكارهای «عرفی» و «غربی» را به وجود خواهد آورد.
نظر به مطلب پیشگفته، ورود عرصه فقاهت به «فقه سیاسی» ضرورتی انکار ناپذیر است. ورودی که میبایست بهصورت قاعده مند، با رعایت ضوابط احراز حجیت و با تکیه بر میراث علمای سلف صورت پذیرد. طرح این مطالبه حکیمانه از سوی مقام معظم رهبری دامت برکاته در جمع اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری، وظیفه همگان را برای پیگیری این موضوع بیش از پیش سنگین میکند. بیتردید چنین امر خطیری نیازمند مجاهده علمی از سوی فقهای صاحبنظر و فضلای فرهیختۀ حوزه و صرف سرمایه های علمی ـ پژوهشی مناسب در این وادی میباشد. نوشتار پیش رو سعی بر آن دارد با ارائه گزارشی جامع از فعالیت های پژوهشی گروه فقه سیاسی نگاهی گذرا برای خوانندگان ارجمند را فراهم آورد.
