رهنامه: لطفاً تحلیلتان را درباره فضای مجازی بفرمایید.
استاد: من چند مطلب را خدمتتان عرض میکنم. اگر بخواهیم موضوع فضای مجازی را تحلیل کنیم، حتماً باید ناظر به ماهیت فضای مجازی، تحلیلهای دقیق و عمیقی داشته باشیم. جهانی که بر مبانی تفکرات اومانیستی و ماتریالیستی است و تمدن مدرنی که برای ما اندیشه سکولار را آورده، تکنولوژی را واسطه بین انسان و جهان قرار داده است. این تمدن به دنبال آن است که تکنولوژیِ غایتی را درست کند؛ یعنی جهانبینی انسان را طوری کند که هدف او رسیدن به جهان مدیا و جهان مجازی باشد؛ یعنی حرکت از یک جهان حقیقی به سوی یک جهان مجازی. این کار دلایل مختلفی دارد که من بخشی از آنها را شاید در اینجا تقدیم کنم.
یکی از سؤالات مهم این است که چرا تمدن مدرن به تکنولوژی و به حرکتهای تکنیکال به عنوان واسطه انسان و جهان اهمیت میدهد که انسان را حرکت بدهد به سوی جهان جدیدی به نام فضای مجازی. البته بهترین تعبیر از بُعد جامعهشناختی عبارت «جهان مجازی» است.
رهنامه: مقصود از فقه فضای مجازی چیست؟ لطفا تبیین کنید
استاد: طبیعتاً وقتی از فقه فضای مجازی صحبت میکنیم سه واژه مهم داریم: فقه، فضا و مجازی. در حقیقت فضای مجازی نوع متفاوتی از واقعیت مجازی است. موقعی که از فضای سایبر صحبت میکنیم، به دنبال خودش مفاهیم شهروند سایبر، پول سایبری، فرهنگ سایبری، تجارت سایبری و ازدواجهای سایبری و بسیاری از سبکها و فرایندهای زندگی را به دنبال خودش به همراه دارد.
فضای سایبری یا به تعبیری فضای مجازی، ترکیبی از دو مفهوم مجزا است. سایبر ریشه یونانی دارد و به معنای کنترل است. سایبرنتیک مفهومی است به معنای سیستم کنترلی ابر تکنولوژیها؛ کنترل ابر تکنولوژیهایی که مبتنی بر جریان وب یا تکنولوژی رایانهای و دیجیتالی قابلیت راهبری و کنترل و سنجش دارند. لذا وقتی از سایبر یا همین فضای مجازی صحبت میکنیم، بهدنبالش جهان مجازی، حرکت به سوی شهروند، پول، فرهنگ و تجارت مجازی نیز میآید. باید بدانیم این واژه یک ارگانیسم انسانی است؛ یعنی پیوندی بین طبیعت، جامعه و تکنولوژی است یا به تعبیری بین جهان و انسان و تکنولوژی پیوند برقرار میکند. بر همین مبنا فضای مجازی یا سایبری با فضای واقعی تنافی و تهافتی دارد.
فضای مجازی، جهانی را پیش روی ما ایجاد میکند که صرفاً اعتباری نیست، بلکه جهانی است که در نظر دارد محیطی را برساخته از اطلاعات نامرئی ( اطلاعاتی که میتواند اشکال مختلفی را به خودش بگیرد) به ما حقنه و دیکته کند. لذا باید تصویر درستی از فضای مجازی و اجزایش که بر پایه تکنولوژی تحت وب قرار میگیرد داشته باشیم و بدانیم که انتخاب این واژه و لغت به کجا میانجامد.
یک بخش از عبارت فضای مجازی عبارت مجازی است که الزاماً به معنای اعتباری بودن نیست. مجازی قلمرویی است که فرصت و ظرفیتهای جدیدی ایجاد میکند و پارادایم دو جهانی شدن را در برابر ما باز میکند. جهان مدرن غایتی را برای انسان در نظر گرفته که آن حرکت انسان به سمت جهان مدیا و مجازی است. این جهان کاربرد و کارکردش با جهان واقعی یا حقیقی که در آن زندگی میکنیم از جهت شاخصهها، مقیاسها و کنشها تفاوت دارد. اینها را باید بدانیم و از آن فرار نکنیم. اینها مخلوق یک جهان رایانهای است. زیر بنای این جهان یک جهان رایانهای است؛ یعنی ظهور این فضای مجازی ریشه در تکنولوژیهای ارتباطی دارد. تأکید میکنم وقتی از فضای مجازی صحبت میکنیم، منظور از مجازی بودن در حقیقت حضور غیرفیزیکی است؛
مفهوم دومی که در واژه فضای مجازی به چشم میخورد مفهوم فضا است. این مفهوم در مقایسه با مفهوم مکان معنا پیدا میکند. فضا در مقایسه با مکان یک مفهوم انتزاعی است؛ یعنی تصورش سخت است؛ چون معمولاًما بدون درک مکان نمیتوانیم چیزی را تصور کنیم و معمولاً موجودات را فیزیکی تصور میکنید. در حقیقت فضا دال بر همه جایی بودن است. مکان جایی معین است، اما فضا تصویری را به ما میدهد که مفهوم مکان معین را کنار میزند و به نوعی یک خلاء است. مکان دو بُعدی است، اما وقتی از فضا صحبت میکنیم یک مفهوم سه بعدی را دنبال میکنیم. مکان مرز دارد و محدودشونده است، اما فضا علیالظاهر یک مفهوم نامحدود و نامتناهی است. در فضا یک رهاشدگی و سیالیتی نیز وجود دارد.
با این تعاریف از فضای مجازی ما در حقیقت داریم از تکنولوژی و تکنیکی بحث میکنیم که میخواهد انسان را از طریق یک فضای ارتباطی جدید و تکنیکال و تکنولوژیمحور به یک فضای دیگری نزدیک کند. این نزدیک کردن و این اشتراکگذاری را امروزه تحت عنوان ارتباطات میشناسند.
رهنامه: چه نظریاتی درباره ارتباطات وجود دارد؟
استاد: نظریات گستردهای درباره ارتباطات بیان شده است؛ مثلاً جیمز کری و جان فیسک دو رویکرد و دو مکتب بزرگ در حوزه ارتباطات را دنبال میکنند؛ امریکایی و اروپایی. در تفکر امریکایی فرایند انتقال پیام در بُعد جغرافیایی و مکانی است؛ یعنی در جهان فکری امریکاییها وقتی میخواهند ارتباطات را تعریف کنند و فرایند انتقال و معاوضه پیام را برای ما ترسیم کنند، بُعد مکانی و بُعد حمل و نقل برایشان مهم است. براساس این، قائل هستند باید فاصله بین منبع تولید پیام و گیرنده پیام را کوتاه کرد و به همین دلیل تکنولوژیهای جدید در حوزه ارتباطات که ارتباط مکانی را کوتاهتر میکند مورد استقبال ایشان است. بنابراین تفکر پیشرفتهای در این خصوص هست که معمولاً ریشه در اندیشههایی دارد که بُعد مخابراتی این قضیه را دنبال میکنند. رویکرد دوم تفکرات اروپایی است که به دنبال کوتاهتر کردن زمان انتقال است.
وقتی درباره فضای مجازی صحبت میکنیم، در حقیقت به اندیشه تمدن مدرن توجه میکنیم که توسط تکنولوژیهای عمیق میخواهند واسطه شوند و اتصال برقرار کنند. فضای مجازی میخواهد بر اساس اندیشههای سکولار و با هژمونی جریان رسانهای اندیشه انسان امروز را تسخیر کند و نفوذ، اقناع و متقاعدسازی را در مرحله اعلایی انجام بدهد. این نکته اول است که وقتی از فضای مجازی صحبت میکنیم باید بدانیم با چه هویت و ماهیتی روبهرو هستیم. ما با تحول بزرگی مواجهایم که گستره و عمق آن بسیار گسترده است. ما باید بر پایه این تفکر بتوانیم ابعاد مختلف مکلف و تکالیف و احکام و موضوعات مرتبط با او را در این جهان و فضای جدید بررسی کنیم.
فقه فضای مجازی زیرمجموعه فقه ارتباطات قرار میگیرد. ارتباطات آن رویکردی است که امروزه به آن فقهالاتصال میگویند. این فقه اتصال در حقیقت آن ابر پروژهای است که جامعه مدرن امروز دنبال میکند و با ابزارهای ارتباطی و پلتفرمهایی ارتباطی مثل رسانهها و فضای مجازی میخواهد دو سر پیامدهنده و پیامگیرنده را بهم نزدیک و نزدیکتر کند. فقه رسانه را نیز فقهالاعلام میگویند. فقهالاعلام و فقه فضای مجازی که پلتفرم و تکنولوژی ارتباطی است، زیرمجموعه فقهالتواصل و فقهالاتصال هستند که آن را فقه ارتباطات مینامند.
فضای مجازی یک موقعیت جغرافیایی و فیزیکی یا محدوده سرزمینی خاصی ندارد، با وجود این، فضای مجازی را یک امر اعتباری نمیدانیم؛ یک واقعیت برجسته در جهان مدرن و معاصر است که کنشگران انسانی با آن تعامل میکنند و داد و ستدهای اطلاعاتی را از این منظومه و جریان جلو میبرند. در حقیقت این جهان به موازات جهان واقعی یک کنش اجتماعی و مقیاسهای جدیدی را به وجود آورده است که ما باید مطابق با این واقعیت پیش برویم. این فضای نسبتاً غیرفیزیکال کارکردهای خاص خودش را در حوزه اقتصادی و امنیتی و اجتماعی دارد و واقعیتهای جدیدی را پیش روی ما گذاشته است که ما باید با آنها روبهرو شویم.
سومین واژه «فقه» است. فقه کشف الحکم مدرکه است که حکم آن اعتبار شرعی است متعلق به افعال مکلفین. افعال عباد در مقیاس خُرد همینی است که عموماً در بحثهای مسائل مجازی مطرح میشود؛ مثل معاملات در فضای مجازی، بیت کوین، پول مجازی، قمار و اشاعه فضای مجازی و حریم خصوصی در فضای مجازی. من در کتاب فقه رسانه و ارتباطات به بسیاری از این بحثها به صورت دقیق پرداختهام.
فضای مجازی عمق و گسترهای ایجاد کرده است و تحول تکنولوژیکی بزرگی را در زیست بوم بشر رقم زده است. این مهم در ماجرای کرونا به وضوح دیده میشود. مقیاس دوم ما مقیاسی کلان است؛ یعنی در حکمی که در این مقیاس کلان دنبال میکنیم. ما اعتبار صادره از شارع برای تنظیم حیات بشر را هدف قرار میدهیم و میخواهیم این سطح که تفاوتی با فقه رایج دارد، روشن شود. فقه رایج موضوع را براساس عناوین اولیه تحلیل میکند و بررسی واقعیت خارجی موضوع را از حیطه فعالیت دستگاه فقاهت خارج میداند و تحدید موضوع را هم اغلب ـ در غیر موضوعات شرعی ـ به عرف عام احاله میدهد؛ اما در فقه کلان و در مقیاس کلان و فقهی که حوزه تخصصی دارد ـ مثل فقه فضای مجازی ـ ما ابتدائاً باید به یک شبکه مسائل دسترسی پیدا کنیم و با نظامات دیگری مثل نظامات اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی، آن را تحلیل و بررسی کنیم و موضوعشناسی دقیقی اتفاق بیفتد. من در بخش ابتدایی درباره موضوع و ماهیت و هویت فضای مجازی، بیشتر صحبت کردم که بدانیم به این پدیده نمیتوانیم مثل بقیه پدیدهها از بُعد مقیاس خرد بپردازیم. بنابراین این سطح، سطح مقیاسی که عرض کردم مقیاس مهمی است.
ورود ما به فقه فضای مجازی هم در حیطه مقیاس خرد و هم در مقیاس کلان قابل تحلیل و بررسی است. مقیاس کلان برای ما خیلی اهمیت دارد و پرداختن به کشف حکم بسیار حایز اهمیت است از این بُعد که در این مقیاس شیوه و روش استنباط تکامل پیدا کند که به نتایج صحیح و دقیق برسیم. فقه دانش استنباط و کشف دستورات الهی برای زندگی و عالیترین قانون برای حیات بشر در طول تاریخ است که باید آن را در دو مقیاس خرد و کلان تحلیل کنیم.
رهنامه: در فقه فضای مجازی بین فقه مسائل فضای مجازی و فقه فضای مجازی تفاوت است؟
استاد: یک نکته مهم این است که معمولاً یک اشتباه در فقه فضای مجازی رخ میدهد. بر اساس این، باید بین فقه مسائل فضای مجازی و فقه فضای مجازی تفاوت قائل شد. فقه در مسائل فضای مجازی یعنی مسائلی که در فضای مجازی اتفاق افتاده مثل حریم خصوصی در فضای مجازی، اما فقه فضای مجازی مثل فقه در رسانه یا فقه رسانه است. همین نگاه باعث به وجود آمدن تفکیکها و تفاوتها میشود. در همین جاست که تفاوت گامهایی که برای استخراج فقه فضای مجازی برمیداریم و با فقه رایج روشن میشود.
فقه در فضای مجازی یعنی بررسی مسائلی که در فضای مجازی برای ما حاصل میشود؛ مثل دروغ گفتن نوشتاری و مکتوب یا اشاعه فحشا و قمار در فضای مجازی. اینها مسائل در فضای مجازی است که در هر پلتفرمی میتواند باشد؛ مثلاً مسئله اشاعه فحشا در ماهوارهها یا هر پلتفرم دیگری ممکن است روی دهد. اما وقتی از فقه فضای مجازی صحبت میکنیم، مقیاس کلان است؛ یعنی در آنجا اساساً از جزئیات آن موضوع بحث نمیکنیم. فقه فضای مجازی را از دو منظر میشود بررسی کرد؛ یکی مسائلی که در فضای مجازی است؛ مثل ازدواج اینترنتی، احکام خمس، بحث دانلود فیلمهای مستهجن و حکم بازیهای کامپیوتری. مسائل بسیاری از این دست را در کتاب نظام مسائل فقه هنر و رسانه آوردهام که در آن به فضای مجازی هم پرداختهام. بحثهایی مثل مالکیت معنوی و مسائل قمار و این چیزها که در دیدگاهی که عرضه میشود فقه خرد و فقه جزئی و ناظر به همین علوم و دروسی است که خواندهایم. شاید بتوان در بسیاری از کتابهایی که در حوزه مکاسب و تجارت است ریشههای این بحث را در بیاوریم. بحث مهم ما فقه فضای مجازی است
رهنامه: یکی از سؤالات اساسی این است که اساساً آیا تولید و تأسیس و ترویج فناوری فضای مجازی از نظر معیارهای شرعی جایز است یا نیست؟ اساساً ماهیتاً شبکههای مجازی و فضاهای مجازی چه حکمی دارند یا تکالیف شرعی حاکمیت در برابر عصر فضای مجازی چیست؟
استاد: روشن و واضح شدن این نسبتها از نظر فقهی مسئلهای بسیار جدی و اساسی است. دلیلش این است که خود موضوع فضای مجازی یک موضوع قابل تفسیر است. اینطور نیست که خودش مسئله باشد. باید ماهیت فضای مجازی روشن شود و سپس ما فضای مجازی را در مقابل مسائلی که از بُعد تکلیفی پیش روی ما قرار میگیرد، تحلیل کنیم. بهتر است در یک مثال مسئله را توضیح بدهیم که موضوعشناسی و روش استنباط روشن شود.
برای مثال مسئله مجسمه که در حوزههای صنعتی و صنایع گذشته ما وجود داشته است. برای چه منظوری مجسمهسازی انجام میشده است؟ امروزه سخن از هنر تجسمی است، اما در گذشته اینطور نبوده است و مثلاً برای ساخت بت استفاده میکردند. امروزه که راجع به مجسمه صحبت میکنیم، شاید به همان عمومات و مباحث کلی ـ مثل اینکه در دوره قبل و صدر اسلام در روایات به آن اشاراتی داشته است ـ اکتفا و بررسیها را از این منظر انجام شود. برای مثال اینگونه بحث شود که اگر حکمت و علت تحریم مجمسه تشبه به بت و بتپرستی باشد از این منظر حرام است یا نه و به اطلاقات و عمومات و مباحث این چنینی ارجاع داده شود. اما امروزه موضوعاتی پیش آمده که گویی این مسئله از نظر تحلیلی با موضوعی که در صدر اسلام بوده تفاوت ماهوی دارد و بهراحتی نمیتوانیم از عمومات و اطلاقات برای اظهارنظر فقهی استفاده کرد. امروزه تجسمها و مجسمههای بدون حجم مطرح است؛ آنهایی که با نور و آب شکل میگیرند. اساساً آیا این موضوع همان موضوع دوره گذشته است که بتوانیم از آن عمومات و اطلاقات استفاده کنیم و حکم بدهیم؟ به نظر میرسد که اینطور نیست.
مثال دیگر احکام درباره نقاشی است. امروزه موقعی که به کاریکاتور توجه میکنیم که در تصویر دماغ یک نفر بزرگ کشیده میشود اما چهره همان چهره است، آیا ما میتوانیم این نقاشی را به صرف آن عموماتی که قبلاً بوده است، همان نقاشی بدانیم یا خیر. آنچه امروزه میبینیم و آنچه در هنر امروزه و رسانه جدید مطرح میشود، قابلیت تطبیق موضوعی ندارد که حکم را از گذشته بکشانیم و تطبیق بدهیم. از طرفی هم نمیتوانیم بگوییم این موضوع قابل تشخیص برای عرف عام است. عرف عام در بسیاری از اینها نمیتواند تشخیص بدهد و تشخیصش معیار نیست. اینها حوزههای تخصصی و دقیقی است که عموم نمیتوانند تشخیص بدهند.
منظورم این است که بهراحتی نمیتوانیم همان احکامی که در کتب ضاله داریم را به فضای مجازی تطبیق بدهیم و پیاده کنیم. هویت، ماهیت و چیستی این فضا و پدیده تکنیکی و فضای تکنولوژی و ارتباطی باید موضوعاً تحلیل شود تا اگر روزی وارد مسئله تجارت الکترونیک شدیم، بدانیم این تجارت الکترونیک هویتاً و ماهیتاً به چه چیزی قابل تطبیق است. برای مثال راجع به بیتکوین بسیاری گفتند اگرچه عینیت خارجی در آن وجود ندارد، همچنان یک حق و یک امتیاز است؛ یعنی هرچند پولی که ثمن میخواهد قرار بگیرد برای خرید یک شیء واقعیت خارجی نداشته باشد، اشکال ایجاد نمیشود چون حق و امتیاز است. این ادعا باید تحلیل شود. این حق و امتیاز آیا بر این پول الکترونیک و این فضای مجازی قابل تطبیق است یا نیست و بررسی شود اساساً شما قابلیت جابجایی و افزایش و کاهش را در این حوزه ملک و این مالیت میتوانید قائل بشوید یا نه.
تشخیص موضوع و مفردات این مسئله کار دشواری است. هنگامی که من با برخی عزیزان اقتصادی صحبت میکردم و این قضیه را تحلیل میکردیم، بحث پیچیده شد. علیالظاهر موقعی که میخواستیم به صورت عادی در این قضیه تفقه بکنیم موضوع بسیط و راحت انگاشته میشد، اما موقعی که پیچیدگیهای این فضا به تحلیل گذاشته شد و تقریب به ذهن گشت که به این راحتیها قابل ارائه حکم شرعی نیست. کما اینکه امروزه بسیاری از علمای ما در این خصوص اظهارنظر صریحی نکردهاند که نشاندهنده همین پیچیدگی است.
رهنامه: فضای مجازی از نظر افرادی که با آن سر و کار دارند چه سطوحی دارد؟
استاد: فضای مجازی سه سطح دارد. یک سطحش کاربراناند؛ همین مکلفین و کسانی که از خدمات فضای مجازی استفاده میکنند. اینجا بحثهای خاص و مسائل خاص خودش را دارد. یک سطح خدماتدهندگاناند؛ یعنی وسایط این خدمات، مثل اپراتورهایی که خدمات اینترنتی ارائه میدهند. این اپراتورها به تمام فضاهای شخصی و به حریمهای خصوصی به راحتی میتوانند ورود کنند. این خدماتدهندگان یک سطح از حوزه تکلیفی است. سطح سوم و بالاتر که خیلی اهمیت دارد، سطح مدیریتی و حاکمیتی این عرصه است. اینکه فضای مجازی در اختیار چه منظومه و مجموعهای قرار دارد و چه نسبت حقوقی و ضوابط قانونیای دارد. از این نمیتوانیم چشمپوشی کنیم.
بعضیها وارد این قضیه میشوند و میگویند یک ابزار و خدماتی است که میتوانیم از آن استفاده کنیم و مثلاً امر به معروف و نهی از منکر را در این فضا جلو ببریم و از آن استفاده درست کنیم. طبیعتاً این فضا کارکردهای مثبتی برای ما میتواند داشته باشد؛ اما آیا طراح این تکنولوژی جهتگیریاش به سمت تقرب و رشددهندگی و آیین پذیرش فرهنگ انسانی و اخلاقی و اسلامی بوده است یا خیر. این تحلیلی خارج از مباحث فقهی است که بسیار رشددهنده است. برخی معتقدند از فضای مجازی و تحت وب میشود استفادههای صحیحی کرد، پس انسان جایز است به این فضا مرتبط و متصل شد، در یک مقاله نوشتم که اتفاقاً این موضوع فضای مجازی و فضاهای تحت وب اساساً به معنای آلات مشترکه نیست که بگوییم از چاقو هم استفاده صحیح میتوانیم کنیم و هم استفاده غلط. اگر چاقو دست یک جراح باشد از آن برای درآوردن غده سرطانی بهرهبرداری میکند و اگر دست کافر زنگی باشد یک مؤمن را میتواند از بین ببرد. فضای مجازی آلت مشترک نیست؛ چون آلت مشترک استقلال ندارد که ببینیم تحت اراده چه شخصیت و حقیقتی از آن بهرهبرداری میشود. فضای مجازی اساساً استقلال هویتی ندارد؛ یعنی در اختیار انسان و اختیار اراده الهی قرار نگرفته است و تکلیف فضای مجازی هنوز روشن نیست و بسیار جای توجه دارد. حکم مطلق دادن به بهرهبرداری از فضای مجازی بدون ملاحظات مضار و خطراتی که دارد، اشتباه است و نباید این را نادیده گرفت. به همین دلیل در بُعد حاکمیتی ما نظر صریحی داریم و معتقدیم که حاکمیت باید نسبتش را با این فضا روشن کند. وقتی بخش انترانت ملی فعال شود، یک سری وظایف حاکمیتی و حکومتی به وجود میآید و حتماً جزو تکالیف شرعی است که فضای سالمی در اختیار خدمتگیرندگان این فضا قرار گیرد تا بتوانند کارهای عادی و زندگی عادی خودشان در این بستر داشته باشند. آن موقع میتوانیم راجع به این فضا یک حکم قطعی بدهیم.
گاهی میگویند نگرش شما به فضای مجازی مبتنی بر قدرت است و تعابیر جهاد ابتدایی و دفاعی در این فضا، نشاندهنده این است که ماهیت این فضا را ماهیت میدان مقابله و مبارزه میدانید. آنان میگویند اگر بر اساس کرامت انسانی و آزادی صحبت کنید و بدانید که در این رویکرد یک فضایی در اختیار هر کسی است که میتواند از آن بهترین استفادهها را کند. از نظر ما اینطور نیست و این ماهیت و بستر در تفکر و ایدئولوژی جهان سکولار و تمدن مدرن به نوعی شکل گرفته که میخواهد واسطهگری کند بین جهان و انسان. همانگونه که وقتی راجع به ایدئولوژی خودمان صحبت میکنیم وسایط فیض مثل ملائکه و ائمه معصومین(ع) را طرح میکنیم بین انسان و حقیقت این عالم و خداوند تبارک تعالی. تفکر سکولار و اومانیستی این را جایگزین کرده است، یعنی تکنولوژی را جایگزین ارتباط بین انسان و طبیعت و انسان و جهان کرده است.
آنان این جهانبینی را تشویق میکنند که حرکتش به سمت جهان مجازی است که بتواند اندیشههای خودشان را در هژمونی رسانههای مختلف و شبکههای اجتماعی به دیگران حقنه کنند. در همین جاهاست که ما تفکیک و تفاوت قائلیم و نمیتوانیم به صورت بسیط صحبت کنیم. تفکر ما در فقه فضای مجازی، فقه رسانه و دیگر فقههای تخصصی باید ریشه در آن ایدئولوژی و جهانبینی خاصی که عرض کردم داشته باشد تا بتوانیم به یک سامانه صحیح برسیم و براساس آن، مبانی و ذهنیتهای خودمان را ارائه بدهیم و از آن بهرهبرداری کنیم. در این بخش ما باید به یک سری قواعد و اصول استنباطی برسیم که فقه فضای مجازی را برای ما هموار کند تا در روششناسی فقه فضای مجازی تکاملی ایجاد شود و ما به تبع بتوانیم از این حوزه استفاده بیشتری کنیم. راه رسیدن به این مهم بازگشت به موضوعشناسی حوزه فضای مجازی است که کار بسیار بسیار دقیق و عمیقی است.
بهطور کلی و در یک جمعبندی، فقه فضای مجازی را زیرمجموعه فقه ارتباطات میدانم و فکر میکنم ما در موضوعشناسی فضای مجازی باید با دقت و ظرافت بیشتری به تحلیل بپردازیم. اگر تحلیلها درست باشند، مقیاس ما در فقه فضای مجازی مقیاس کلانی میشود و تکالیفی را برای حاکمیت و حکومت طراحی میکند و سطح تکلیفی را از سطح کاربران و مکلفین خرد به سطح خدمتدهندگان و نهادهای واسط و سطح بالاتر یعنی حاکمیت و حکومت و فضاهای کلانتر میکشاند. ما فضای مجازی را دارای تهدید و فرصتمیدانیم؛ اما به نظرمان این اندیشه خام است که این فضا بر کرامت انسان و آزادی است. ماهیت و هویت فضای مجازی در جهان مدرن برای رسیدن به جهان مجازی است و نمیتوانیم از این چشمپوشی کنیم. این فضا مبتنی بر قدرت است.
ما برای استنباط و کشف دستورات الهی در مقیاس کلان به شیوهها، روشها و قواعد اصولی بیشتری نیاز داریم و آنچه در اختیار ماست پاسخگوی نیازها نیست. در این منظومه کارهای زیادی باید انجام شود. به ذهنم میرسد که ما به این موارد نیاز داریم: طراحی شبکه مسائل فضای مجازی، استخراج و استنباط و کشف برخی از قواعد پرکاربرد در فقه فضای مجازی و کشف برخی از اصول حاکم بر ریشه فقه در مقیاس کلان. برای این کار باید سهم عقل و مقاصد شریعت را مشخص کنیم که برای ما ذوق شریعت و مقاصد شریعت را برای ما آشکارتر کند تا ما خارج از این اصول حاکم حرکت نکنیم و ضوابط را از آن استخراج کنیم.
اکنون نگرش بسیط در فقه فضای مجازی موجود است که در آن از بخشی از مباحث مکاسب استفاده میشود. نباید به این بسنده و اکتفا کرد. ما حتماً باید مفردات این قضایا را بیشتر بشکافیم. همچنین دستگاه فقاهت ما باید با زیرساختهای ارتباطی و تکنولوژیهای موجود و کارکردها و نظریات آن به طور کامل و جامع آشنا شود. این آشنایی باید حاصل شود تا بتوانیم در حوزه فقه ارتباطات ـ که زیر شاخهاش فقههای اعلام و رسانهای و فضای مجازی است ـ صحبت کنیم. باید از این شاهراه و پلها عبور کنیم تا بتوانیم به تفاهم صحیحی در استخراج و استنباط حکم برسیم؛ اگرچه کار بسیار سخت است.
ما اگر به این نتیجه برسیم میبینیم که این پدیدهها و موضوعات چندلایه هستند و باید با نظامات مختلف اقتصادی و اجتماعی و امنیتی و بینالمللی درهم آمیخته شوند و یک ماتریس را برای ما به وجود بیاورند که بر پایه آن استنباط صحیحی متشکل از فهم درست و جهتدهی شارع کنیم و آن را به شارع نسبت دهیم. این کار نیازمند توجه و تفقد جدی است.
معرفی استاد
من علی نهاوندی هستم. الان در مرکز فقهی ائمه اطهار مدیر گروه فقه هنر و رسانه و در مجمع عالی حکمت اسلامی مدیر گروه فقه هنر و ارتباطات هستم. نویسنده کتابهایی همچون فقه رسانه و ارتباطات، مبانی فقهی جنگ نرم رسانهای، آغاز روشنایی درآمدی بر مهارتهای ارتباطی، تأملی پیرامون دین، فرهنگ و رسانه هستم و دو جلد کتاب راجع به نظام مسائل فقه هنر و رسانه دارم.کتاب فقه رسانه و ارتباطات را به نشر چاپ کرده است و بقیه کتابها را مرکز فقهی ائمه اطهار و مجموعههای دیگری تولید کردهاند. من بیش از ده سال است که سطح چهار حوزه را گذراندهام و بیش از ده سال است که درس خارج فقه هنر و رسانه را تدریس میکنم. همچنین من در مرکز خراسان رضوی به مدت پنج سال مدیرکل صدا و سیمای خراسان رضوی بودم و بعد ریاست مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما را بر عهده گرفتم. همچنین خودم تولیدکننده مستندهای متعددی هستم؛ تا کنون هشت مستند تولید کردهام و در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و برخی کشورها به نمایش گذاشتهام.
من از نزدیک با ظرفیتها و ابعاد و شاکله حوزههای رسانهای آشنایی دارم و فکر میکنم برای قدرت استنباط و تبیین برخی از این موضوعات جهت کشف حکم و اساساً جرح و تعدیل در موضوعات فقهی، به چنین آشناییهایی نیاز است. در دانشگاههای مختلف این رشتهها را تدریس کردهام. ما به پژوهشکدههایی نیاز داریم که این امر را برای ما تسهیل کنند. من در واتیکان دیدم برخی از فضاهای اجتماعی، جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی و موضوعاتی مثل حوزه ارتباطات را به بحث گذاشته است. دانشکدههایی که آنجا بحث میکردند مباحث نظری را به عمل نزدیک کرده بودند. بسیاری از داستانهای تاریخی و مذهبی را که هالیوود میسازد، از دل همین مجموعهها بیرون آمده است و دانشکدههای مرتبط با واتیکان آنها را به بحث میگذارند. من فکر میکنم این پژوهشکدهها و آموزشگاههایی که به صورت تخصصی به این موضوع میپردازند میتواند کمککار تبیین مسائل باشند. البته بُعد فقاهتی این قضایا نباید کمرنگ شود و خوف این هست که مسائل و دستگاه فقاهت را در اینجا لاغر ببینیم.