10/ 12 /1401 |
«بررسی بازنمایی معصومین و مقدسین در سینما و تلویزیون
بر اساس اضلال و هتک حرمت محترمات»
ارائه دهنده: حجت الاسلام و المسلمین حیدری
ناقد: دکتر عبدالکریم خیامی
دبیر: حجت الاسلام و المسلمین دکتر نهاوندی
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم
والصلاة والسلام علي سيدنا و نبينا ابي القاسم محمد و اهل بيته الطيبين الطاهرين المعصومين لاسيما العَلَم المنصوب و العِلم المصبوب والغوث و الرحمة الواسعة وعداً غير مكذوب و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.
سلام و عرض ادب دارم خدمت حاضرين در جلسه و اعياد شعبانيه را خدمت همه بزرگواران تبريك و تهنيت عرض ميكنم در آستانه ميلاد موفور السرور قطب عالم امكان، حضرت بقيت الله هستيم. اميدوارم كه در طليعه ظهور جزو منتظران واقعي حضرت باشيم. عرض خير مقدم دارم خدمت حاضرين درجلسه به ويژه استاد محترم آقاي دكتر خيامي كه قبول زحمت فرمودند و از راه دور تشريف آوردند مقدمشان را گرامي ميداريم همچنين ارائه دهندة بحث جناب آقاي حجتالاسلام والمسلمين آقاي حيدري كه بحمدلله در زمينه حوزه مباحث فرهنگ و فقه هنر و رسانه سابقه و يد طولائي دارند.
تشكر ميكنم از عزيزانمان در پژوهشگاه فقه نظام و همچنين مركز فقهي ائمه اطهار: كه بستر چنين جلسهاي را فراهم كردند. من در شروع جلسه، جهت تحديد بحث چند نكته مقدماتي را تقديم حضور ميكنم. همانطور كه مستحضر هستيد امروزه مسئله فيلم و آثار نمايشي در ژانرهاي مختلف و در بسترهاي گوناگون، زمينه و ظرفيت يك گفتمان فرهنگي با ضریب نفوذ بالا وجود دارد و چون بستر هنر بر بال رسانههاي ارتباط جمعي قرار گرفته، به همين دليل حوزه نفوذشان و تأثيرگذاريشان به مراتب بيش از گذشته است. همين امروزي كه ما داريم با همديگر صحبت ميكنيم جريان وهابيت به ويژه شبكه mbc ، فيلمي را تحت عنوان معاوية بن ابيسفيان تهيه و توليد كرده برای نمایش در ماه مبارك رمضان. و جالب اينجاست كه آنها نمایش نقش صحابه را جايز ميدانند و برای ایفای نقش وجود مقدس اميرالمؤمنين در اين سريال، نقش را به فردي دادند كه متأسفانه در سريالهاي قبلي اين فرد، همجنسباز بود.
شبكه mbc يك شبكهاي است كه با پشتيباني جريان عربستان سعودي هدايت ميشود و بالتبع اين حركت حائز اهميت است و خب ما بايد بسترهايي را فراهم كنيم كه در صورت ظهور و بروز برخي از نواقص و ضوابطي كه بايد رعايت بشود كه نشده، اظهار نظر بكنيم هم از نظر فقهي و احكام دستوري دينمان و هم از نظر مباحث كلامي و اعتقاديمان. من اين را به اين دليل عرض كردم كه دامنه و گستره اين بحث خيلي امروزه پرچالش و پر دغدغه هست. اما موضوعي كه انتخاب شده بررسي بازنمايي معصومين و مقدسين در سينما و تلويزيون بر اساس قواعد اضلال و هتك حرمت محترمات است. مفهوم عصمت اسممصدري است كه علامه طباطبايي در تعريفش معتقد است كه عصمت ملكهاي است كه انسان معصوم را حفظ ميكند از وقوع آن چيزي كه جايز نيست مثل خطا، نسيان و معصيت. و ما موقعي كه در اين بحث، قلمرو معصوم و عصمت را داريم جلو ميبريم چون بحث مقدسين هم ذكر شده، معصوم به حقيقتي ميگويند كه داراي اين ويژگي و ملكه باشد كه خب شامل انبياء و ائمه معصومين و حتي ملائكه و تاليتلو معصوم هم ميشود.
همانطور که میدانید اقوال فقها هم متفاوت است از اين جهت كه در يك منظومه اتفاق نظر دارند و آن منظومه اين است كه آن چه كه باعث هتك حرمت و اهانت بشود قطعاً نمايش آن جايز نيست اما مصداق هتك حرمت چه هست؟ نظرات گوناگون است. حضرت آقاي جوادي آملي قائل به اين هستند كه اساساً اگر كسي ميخواهد يك نقشي را ايفا بكند به عنوان معصوم اهل نماز و روزه و عبادت نباشد اين خودش هتك محسوب ميشود يعني مصداق هتك است به همين ميزان. حضرت آقاي بهجت باز متعلق اين هتك را چيز ديگري ذكر كردند مقام معظم رهبري نوع ديگري به اين بحث پرداختند كه حالا احتمالاً در ارائه جناب آقاي حيدري اين مباحث باشد. و مثلا حالا من يكي دو نوعش را عرض بكنم حضرت آقاي بهجت ميفرمايند كه بايد عمل به هيچ وجه حرام نباشد و دلالت بر خلاف واقع كه به منزله دروغ است نداشته باشد و اهانت به مقام شامخ معصومان نباشد. آقاي مكارم ميفرمايد نشان دادن چهره كامل معصومان و بزرگان اسلام كه تاليتلو آنها هستند در هر صورت شرعاً اشكال دارد يعني در مصداقهاي هتك نظراتي دارند كه من بعضي از اين نظرات را يادداشت كردم انشاءالله در جمعبندي عرض ميكنم.
امروزه یکی از بحثهای نوظهور و پرچالش، بحث متاورس است. همانطور که ميدانيد در متاورس كه يك جهان بين واقع و ذهن است؛ آواتار شخصيتهاي معصوم قابليت به نمايش گذاشتن دارند و جالب اينجاست كه در همين ايام كرونا كليساي كالوتيك از اين بستر استفاده كرد و آواتر حضرت مسيح را به طور كامل در يك كليسا قرار داد و افرادي كه در آنجا بودند به شدت تحت تأثير قرار گرفتند چون شمائل نگاري و نقاشي و مجسمهسازي در الهيات مسيحيت و مبانياي كه دارند متنوع و متفاوت است آنها به راحتي از اين بستر استفاده ميكنند براي ايجاد ارتباط و تعامل با مخاطبين خودشان و اين در موضوع وب 3 كه جريان متاورس روي آن قرار مييگرد به شدت حائز اهميت ميشود يعني دامنه اين بحث كه از نمايش چهره معصومان در سينما و تلويزيون است ما پا را فراتر ميگذاريم به يك آواتار واقعنماي مرتبط كه آنجا ساحتهاي زيست جهان ذهني را خيلي جديتر دنبال ميكند با آن مواجهايم. من اطاله صحبت نكنم و وقت را در اختيار جناب حجتالاسلام والمسلمين آقاي استاد حيدري بگذاريم كه انشاءالله يك مدت نيم ساعت تا 40 دقيقه به طرح بحثشان بپردازند و بعد هم از محضر برادر گرامي خودم جناب آقاي دكتر خيامي استفاده كنيم و بعد هم پرسش و پاسخ دوستان انشاءالله. با صلوات بر محمد و آل محمد به استقبال صحبتهاي جناب آقاي حيدري ميرويم نثار ارواح زكية همة شهدا، براي سلامتي مقام معظم رهبري و مراجع عظام تقليد صلواتي بفرماييد.
استاد حيدري:
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
سلام عليكم و رحمة الله، خيلي ممنون و متشكرم از برگزاري چنين جلسهاي و تشكر ويژه ميكنم از حضور دو استاد بزرگوار، جناب آقاي نهاوندي و جناب آقاي خيامي كه زحمت كشيدند و آقاي خيامي از تهران تشريف آوردند. و انشاءالله كه اين بحث بتواند ذرهاي و گامي در جهت پاسداشت مقام معصومين: و به نوعي معرفي ابعادي از آدابي كه نسبت به آنها بايد مراعات كنيم ذرهاي و گامي بتواند پيش ببرد اين بحث و موضوع را. من خيلي سريع ميروم سراغ اصل بحث و مدّعا.
فقه موجود و فقه معروف و مصطلح به دنبال اجراء مقولات ديني نيست بلكه به دنبال بيان حكم فقهي است. يعني فرض بفرماييد نسبت به همين موضوع اين كه آيا باز نمايي معصومان و مقدسان با رويكرد چهرهسازي از معصومان و مقدسان در سينما و فيلمهاي تلويزيوني در ژانر رئال، آيا صحيح است يا صحيح نيست؟ فقه به صورت قضيه شرطيه پاسخ ميدهد. اصطلاحاً به صورت قضيه حقيقيه. كه اگر هتك حرمت باشد جايز نيست اگر هتك حرمت نباشد جايز است. اگر كذب بر خدا و رسول باشد جايز نيست اگر كذب بر خدا و رسول نباشد جايز است. اگر اضلال باشد جايز نيست اگر اضلال نباشد جايز است.
آيا اين فقه ما ابزار روشي دارد كه اثبات كند كه اين پديده هنري و رسانهاي اضلال هست يا نه؟ آيا اين پديده هتك حرمت هست يا نيست. آيا اين پديده كذب بر خدا و رسول هست يا نيست؟ فقه مصطلح ما تاكنون پاسخي روشمند به اين موضوع و به اين مسئله نداده. مثلاً اگر مرجع تقليدي ميفرمايد هتك است با چه روشي استدلال كردند. يا ميفرمايند اضلال هست خب اين را با چه روشي اثبات كردند؟ اين پژوهش به دنبال اين است كه با روشهايي اثبات كند كه هتك حرمت هست. كذب بر خدا و رسول هست اضلال هست. كه ما حالا به دو موضوع هتك حرمت و اضالال ميپردازيم. اين روشها در واقع چه روشهايي هستند؟ ما اصل حكم فقهي هتك حرمت را و اصل حكم فقهي اضلال را مفروض ميگيريم و وارد بحث فقهي نميشويم كه بحث فقهياش انجام شده و هرچند اگر در مقام اجرا بيايم نياز به بازخواني بحث فقهي و تدقيق بحث فقهي هست كه اين كار را هم در جاي خودش انجام داديم ولي در اين جلسه من به دنبال اين بودم كه بيشتر در همان روشهاي اثبات عينيت بحث كنيم.
با چه روشهايي ميخواهيم اثبات كنيم كه اين مقوله مصداق هتك حرمت هست و مصداق اضلال هست ما از برخي از نظرات ارتباطات و برخي از نظريات رسانه و برخي از نظريات فرهنگي ميخواهيم استفاده كنيم و تطبيق بدهيم. اول برويم سراغ نظريات ارتباطات و بحث شناخت مخاطب كه بعد در نهايت عرض كنم نتيجه فقهي ما چه ميشود؟ يك فتوايي ميشود يا يك حكم جزئي خارجي ميشود؟ یا ميشود حكم حكومتي، يعني در زمره حكم حكومتي خواهد بود.
ما اول بپردازيم به محدوده نظریات ارتباطات و بخصوص شناخت انواع مخاطبين، شما ببينيد وقتي چنين پديده هنري صورت ميگيرد و اجرا ميشود شما با انحاء مخاطبين روبرو هستيد؛ از نظر سواد رسانهاي، از نظر سن و سال و اينكه در چه گروه سني باشند از نظر سواد ديني و از نظر دينداري. يعني شما ميبينيد كه طيفهاي مختلف مخاطبين در سنين مختلف با سوادهاي رسانهاي مختلف با سوادهاي ديني مختلف و با ميزان اعتقاد و دينداري مختلف، يك چنين فيلمي را ميبينند. لذا اگر ميخواهيم ببينيم كه آيا هتك حرمت هست يا نيست اگر اضلال هست يا نه، بايد همه طيفهاي مخاطبين را ببينيم و در نظر بگيريم. مثلاً فرض بفرماييد اين بحث را من يادم است يكي از اساتيد سطح عالي كه اين بحث را خدمتشان داشتم و عرض ميكردم يك مجموعهاي از اساتيد بود آن شخص استاد ميفرمود كه من فيلم مصائب مسيح را كه ديدم به هيچ عنوان هيچ احساس هتك حرمتي نكردم و ارادتم نسبت به حضرت مسيح بيشتر شد. من عرضم اين بود شما يك استادي هستي با سن 50 سال، با يك سواد ديني در حد استاد سطح عالي حوزه علميه، با يك سواد رسانهاي معلوم و مشخص با يك سطحي از دينداري و اعتقاد ديني كه بالاخره شما 40 سال، 30 و خوردهاي سال در حوزه بوديد و يك سطحي از اعتقاد ديني را شما داريد شما نميتوانيد همه مخاطبين اينجور فيلمها را نمايندگي كنيد. اين فيلم كه مثلاً معصوم7 از او چهرهسازي ميشود اين را يك بچه سه ساله هم ميبيند و آن صورتي كه در ذهن بچه 3 ساله نقش ميبندد از معصوم، خيلي متفاوت است با صورتي كه در ذهن شما نقش ميبندد. اين فيلم را بسياري از اشخاص با سواد رسانهاي بسيار بسيار پايين هم ميبينند. همين امروز هم بسياري از پيامهاي رسانهاي براي كساني كه سواد رسانهاي اندكي دارند يك جور ديگري باز نمايي ميشود و بنا به آن نظريه دريافت درواقع اينها پيام را به يك نوع ديگري ميگيرند.
اين فيلم قراراست در همه جا پخش بشود بالاخره محدوديت رسانهاي كه نداريم افرادي با سواد رسانهاي اندك هم اين فيلم را ميبينند حالا اين موجب اضلال ميشود يا هتك حرمت يا هر دو؟ بماند. افراد با اعتقادهاي مختلف ديني و سطوح مختلف اعتقاد ديني اين فيلم را ميبينند. اگر شخص اعتقاد دينياش خيلي خيلي كم باشد. چه بسا اعتقادي به عصمت معصوم ندارد اعتقادي به معصوم كلامي ندارد اين شخص اگر ببيند يك بازيگر خارجي مطرح برند اين نقش را دارد ايفا ميكند چه بسا در ذهنش ميآيد كه مثلاً براي امام حسين خوب شد كه يك چنين كسي آمد اين نقش را ايفا كرد. او چه بسا اين را به عنوان برجستگي نمايش امام حسين7 بداند. هر چند موجب اضلال او خواهد بود يعني براي او موجب هتك حرمت نيست ولي براي او موجب اضلال هست. اين را هم به عنوان يك مثال عرض كردم.
پس ما بايد اولاً انحاء مخاطبين را از نظر سن و سال و گروه سني و تأثيري كه بر آن سن دارد 2ـ از نظر ميزان سواد رسانه، 3ـ از نظر ميزان سواد ديني، 4ـ از نظر ميزان اعتقاد ديني، بسنجيم و ببينيم نسبت به هر كدام از اينها اضلال اتفاق ميافتد يا نه؟ و هتك حرمت اتفاق ميافتد يا نه كه اگر يك نگاه ساده هم بشود به اين طيفها، جزماً ميشود گفت كه حتماً اضلال و هتك حرمت در بسياري از افراد اتفاق ميافتد. از اين نظريه بگذريم برويم سراغ بحث ارتباط كلامي و غير كلامي. ما يك موضوعي داريم در بحث رسانه و در بحث ارتباطات البته. به عنوان ارتباط كلامي و ارتباط غير كلامي. در مباحث فرهنگ هم ارتباط كلامي و غير كلامي بحث بسيار برجستهاي است در بحث ارتباطات ميان فرهنگي به خصوص بحث برجستهاي هست ارتباط غير كلامي. ارتباط غير كلامي را اساساً براي شناخت فرهنگها مطرح كردند چون بسياري از مظاهر فرهنگ، مظاهر كلامي نيستند نماد هستند نشانهها هستند يا بفرماييد آداب و رسوم هستند لذا ارتباط غير كلامي اصلاً مطرح شد براي اينكه فرهنگها را بتوانند بشناسند و مورد مطالعه قرار بدهند. ما براي بحث فقهي خودمان بايد خيلي از نظريات ارتباطات و رسانه را به تحليل بنشينيم يعني مثل كاري كه در علم اصول انجام ميدهيم اينها را يك به يك شرو ميكنيم به تحليل و ببينيم مثلاً اصل ماهيت ارتباط غير كلامي چيست؟ ماهيت ارتباط كلامي چيست؟ اينها جزو بحثهايي است كه شما در بحث ارتباط شناسي يا در بحث نظريات رسانه، خيلي اين بحثهاي تحليلي را نميبينيد. آن چنان كه در فلسفه تحليلي بحث ميشود يا در علم اصول خودمان بحث ميشود ماهيت ارتباط كلامي و ماهيت ارتباط غير كلامي طبق پژوهشهايي كه انجام داديم و بحثهاي مفصلي كه داشتيم اصل تفاوتشان اين است ارتباط غير كلامي ارتباطي است كه يك معناي محدّد و مشخص به مخاطب منتقل نميشود در ارتباط كلامي يك معناي محدّد و مشخص ارائه ميشود.
به عنوان مثال بخواهم عرض كنم شما از شخص ميپرسيد مثلاً امروز براي نهار به منزل ما ميآييد؟ او به شما ميگويد آري، يا ميگويد خير. با لفظ ميگويد بله يا ميگويد خير. يك وقت اگر خواست به صورت ارتباط غير كلامي به شما جواب بدهد يك سري تكان ميدهد و مثلاً فرض بفرماييد يك چنين حالتي مثلاً، شما ميگوييد هم گفت آره، هم گفت نه، هم گفت ميآيم هم شايد خيلي ميل نداشت بيايد. يعني اگر شما برداشت كنيد كه ميآيم، ميآيم تنها و صرف نيست. معاني ديگري هم كنارش هست در ارتباط غير كلامي هميشه همينطور است يعني يك معناي قدر متيقني برداشت ميشود و معاني احتمالي بسيار.
مثلاً فرض بفرماييد كه شما ميگوييد فلاني در فلان مجلس جلوي پاي فلان شخص برخاست. خيلي به ايشان احترام كرد چكار كرد كه خيلي احترام كرد؟ نوع برخاستنش را برداشت ميكنيم كه خيلي احترام كرده. شخص ديگري كنار شماست ميگويد نه، خيلي احترامي هم نكرد بلند شد ايستاد يعني شما اگر از ده نفر بپرسيد ميبينيد ده برداشت كردند يكي ميگويد خيلي احترام كرد يكي ميگويد احترام معمولي كرد يكي ميگويد احترام به همراه طعنه بود نديدي چهطوري بلند شد؟ يكي ميگويد احترام به همراه فلان بود يك معناي قدر متيقني دارد و دهها معاني كه اينها ميشوند معاني احتمالي كه در بحث ظهور ميگوييم هيچ كدام از اينها به ظهور نميرسند اما در ذهن مخاطب اثري برجاي ميگذارند.
اين ارتباط غير كلامي محدود به كلمه و كلام نيست. يعني تمام استعمالهاي كنايي و استعمالهاي مجازي و استعمالهاي استعاري اينها همه از مقولات ارتباط غير كلامياند. چون شما در اينها مفهوم را به كار نميبريد آن كسي كه ميگويد مثلاً زيدٌ كثيرُ الرّماد، او اصلاً نگفته زيدٌ سخيٌ. موقعيت نشان داده كثرت رماد را به مخاطب نشان داه كه مخاطب از كثرت رماد پي ببرد به مهمانداري، از مهمانداري هم پي ببرد به نوعي از سخاوت. يعني يك معناي سخاوت محدّد و مشخص را القا نكرده نوعي از سخاوت كه مهمانداري باشد اين را آمده نشان داده، آن هم در واقع آمده موقعيت نشان داده، يعني زيادي هيزم نشان داده. در استعارات و كنايات و مجازات ارتباطات، ارتباطات غير كلامي است. لذا معناي محدّد و مشخصي نميشود برايش ارائه داد. يك قدر متيقني ميشود گفت و معاني ديگري كه برداشت ميشود.
البته برخي از استعمالات كنايي، مجازي، اينها آن قدر استعمال ميشوند كه در واقع ميشوند استعمال حقيقي. آنجا كه استعمال حقيقي ميشود آنها ديگر از بحث خارج است. بازيگري خودش ارتباط غير كلامي است اين كه چه شخصي اين نقش را ايفا كند خودش يك معنايي افاده ميكند كه الان فرمودند. فرمودند شخصي گذاشتند براي بازي در نقش آن شخصيت معصوم كه اين سابقه بازي در نقش همجنسباز دارد. درست است در عالم واقع كه اينطور نيست اگر در عالم واقع هم معروف باشد به اين كار باز يك معناي ديگري دارد. يعني تمام فيلمهايي كه اين آدم سابقاً بازي كرده اينها معنا ايفا ميكند در ذهن شخص مخاطب، فيلمهايي كه بعداً حتي ميآيد بازي ميكند اينها معنا ميكند در ذهن مخاطب. نقشهاي اين شخص، سابقه زندگي اين شخص، خيلي بيش از اين، حالاتي كه از اين شخص به ذهن مخاطب القا ميشود اين آدم يك طوري نگاه ميكند مخاطب نگاه ميكند ياد عمويش ميافتد ياد دائياش ميافتد ياد نميدانم چه كسي ميافتد. يعني اين نگاه را، نگاه متكبرانه ميبيند بخاطر سابقه ذهني خود مخاطب. اين نگاه را نگاه مهربانانه ميبيند به خاطر سابقه ذهني خود مخاطب. ارتباط، ارتباط غير كلامي است در بازيگري. يعني آن متني كه بازيگر بايد بگويد آن ارتباط كلامي است ولي نقشي كه ايفا ميكند خود مقوله بازيگري، يك ارتباط غير كلامي است.
بعد چه اتفاقي ميافتد؟ بازيگر با اين ارتباط غير كلامياش پيامهاي بيشماري به مخاطب القا ميكند و پيامهاي غير قابل كنترل، چون كسي نميتواند ذهن مخاطب را كنترل كند مخاطب اين آدم را نگاه كرده ياد چه كسي افتاده؟ اينها را نميشود كنترل كرد. لذا همين ارتباط غير كلامي بودن زمينه هتك حرمت را ايجاد ميكند اينكه امام معصوم تشبيه ميشود به شخصيتهايي كه مناسب شأن امام معصوم نيست يا معانياي نسبت به امام معصوم توسط بازيگري القا ميشود به مخاطب كه اينها مناسب شأن معصوم نيست. نميگويم در همه مخاطبين. من انحاء مخاطبين را خدمت شما عرض كردم لااقل در عدهاي و بخشي از مخاطبين اینچنین است.
شما فرض كنيد اگر صد ميليون مخاطب داشته باشد اين فيلم، ده درصدشان هم برداشت هتك بكنند ببينيد مي شود چند ميليون؟ و براي تحقق هتك حرمت ده درصد كافي است حتي 5 درصد هم كافي است. يعني 5 درصد مخاطبين برداشت هتك حرمت كردند و ما ميدانيم و سازنده فيلم و عوامل فيلم ميدانند كه با اين مقوله ده درصد برداشت هتك ميكنند. در ده درصد مخاطبان حداقل هتك اتفاق ميافتد. خب اين ميشود در واقع اثبات هتك حرمت محترمات. يا بفرماييد در ده درصد بلكه با بيش از ده درصد، اضلال اتفاف ميافتد گمراهي اتفاق ميافتد يعني آنها يك نظري نسبت به معصوم پيدا ميكنند كه اين نظر مطابق با واقع نيست مطابق با شأن عصمت معصوم نيست لذا آن اضلال و گمراهي اتفاق ميافتد.
نكته بعدي تفاوت انحاء نمايشها در بازنمايي كامل و عدم بازنمايي كامل است. اين فرمايش حضرت استاد آيت الله جوادي آملي كه همه ما خدمت ايشان ارادت داريم. ايشان در صحبت و گفتگويي كه آقاي مجيد مجيدي رفتند خدمت ايشان براي آن فيلم پيامبر كه ميخواستند بسازند كه ما ميخواهيم بياييم باز نمايي كنيم شخصيت كودكي پيامبر را در اين فيلم، آيا اين كار جايز هست يا نه، كه ايشان همين را فرموده بودند كه بازيگر اگر مؤمن و متعهد باشد اگر با وضو باشد اگر غسلش ترك نشود و اينها آن چنان كه در تعزيه علما ايراد نميگرفتند آنچنان كه فقها در تعزيه ايراد نميگرفتند نه چه اشكالي دارد، بعدش هم حتي يادم است مثال زدند به اينكه معراج پيامبر را هم حتي مثل تعزيه در زمان بچگي ما اجرا ميكردند.
پس آنچنان كه در تعزيه اين مقوله اتفاق ميافتاده و مورد ايراد فقها نبوده و در سينما هم اتفاق بيفتد چه اشكالي دارد؟ ميخواهم عرض كنم كه چه تفاوتي بين تعزيه و تئائر و سينما در برخي از ژانرهاي سينمايي هست ما در تعزيه با يك مقولهاي روبرو هستيم به نام فاصلهگذاري. فاصلهگذاري هوشمند بيش از همه در تعزيه اتفاق افتاده. در فاصله گذاري آنچه كه ميخواهند بگويند آن معنايي كه به دنبالش هستند در فاصلهگذاري اين است كه مخاطب باور نكند كه اين شخصي كه ايفاي نقش ميكند همان شخصيت اصلي است. مخاطب اينجور ببيند كه اين شخص روضهخوان آن شخص است اين شخصي كه الان آمده در نقش امام حسين7 ايفاي نقش تعزيه ميكند اين اصلاً امام حسين نيست اين روضه خوان امام حسين است. حتي آن شخصي كه نقش شمر را دارد شمر نيست روضهخوان امام حسين است لذا ببينيد چه عواملي در تعزيه وجود دارد كه اين فاصله گذاري را به باور مخاطب ميرساند؟
ببينيد در تعزيه هيچ وقت با زبان محاوره با هم صحبت نميكنند و سخن نميگويند زبان تعزيه، زبان شعر است اين خودش اولين فاصلهگذاري است در عالم واقع مگر افراد با زبان شعر با همديگر صحبت ميكنند؟ اين براي اينكه شخص مخاطب بداند اين آن واقعيت كربلا نيست. 2ـ هنگامي كه ميخواهند با هم سخن بگويند بايد مثلاً به صورت مدوّر حركت كنند. يعني اينطور نيست كه شخص همينطور بايستد صاف و ساده و شعر بخواند. نه. بايد يك حركت دايرهاي را انجام بدهد بعد شعر بخواند كه در عالم واقع ما چنين چيزي را نميبينيم. يعني ميخواهد بگويد اين يك امر واقعي نيست يك امر نمادين است. 3ـ جنگها در تعزيه ديديد اصلاً جنگ نيست نمايش جنگ هم نيست يك چكاچك شمشير است به عنوان نماد جنگ است نشانه جنگ هم نيست نماد است در واقع.
4ـ در تعزيه اصلاً رعايت تناب سني نميشود يك آدم پيرمرد 70 ساله مثلاً نقش حضرت عباس را ايفا ميكند بعدش هم ميگويد تا جان در بدن دارم اين نقش را رها نميكنم. كسي هم نميگويد آخر سن شما به حضرت ابوالفضل نميخورد. اين در واقع روضهخوان حضرت ابوالفضل است. مثل اينكه اگر يك روضهخواني در 80 سالگي زبان حال آقا اباالفصل العباس را روي منبر بخواند و بگويد كسي نميگويد كه شما 80 سالت هست. مثلاً حضرت ابو الفضل العباس 30 سالش بود يا سي و خورده بود شما چگونه داري زبان حال ايشان را ميگوييد؟ نسبت به روضهخوان كسي توقع ندارد كه رعايت تناسب سن بشود خيلي از عوامل در تعزيه اين فاصلهگذاري را ايجاد ميكند بحثش مفصل است موسيقي تعزيه خيلي نقش عجيبي دارد در اين فاصلهگذاري.
اينكه آن كساني كه نقش اشقياء را بازي ميكنند موظفاند در تعزيه روضه بخوانند. موظف است حتي كلام امام حسين7 در تعزيه را براي مردم بازگو كند بازخواني كند. اينها كه عرض ميكنم همه در تعزيه اصل است. نه در تعزيههاي فيكي كه بعضاً اتفاق ميافتد ميآيند حمله ميكنند به شمر و اينها، معلوم ميشود كه تعزيه، تعزيه نبوده. آن تعزيهاي كه به صورت اصيل اجرا ميشد و فاصلهگذاريهاي دقيق در آن بود.
واقعاً هوشمندانهترين فاصلهگذاري را من در تعزيه ديدم كه واقعاً تعزيه را با توجه به اين فاصلهگذاريها اصلاً نميشود گفت نمايش تعزيه؛ بايد بگوييم روايت. روايت به معناي خاص، بايد بگوييم روضهخواني. حالا ببينيد چه قدر تفاوت بين تعزيه و سينما در ژانر واقعنما هست. در تعزيه همه عوامل دارند ميگويند اين آقا امام حسين نيست در سينماي رئال ميخواهد مخاطب باور كند كه اين همان شخصيت اصلي است در تعزيه وقتي دارند شمشيرزني ميكنند يك نمايش چكاچك شمشير است در سينما ميگويد وقتي مثلاً شمشير ميخورد بايد اين زخمي كه نشان ميدهيم اينقدر واقعي باشد كه مخاطب باور كند سر طرف شكافت. ديديد نشان ميدهند تير در مغز ميخورد اينقدر واقعي نشان ميدهند اين جلوههاي ويژه اينقدر قوي شده اول يك بخار از اين سوراخ ميآيد بيرون، بعد يواش يواش مغز بيرون ميپاشد مخاطب يقين ميكند مغز اين آدم واقعاً پاشيد. شما فرض كنيد در آن صحنه، اگر اين دوربين عقبتر بيايد و نور را ببينند و فيلمبردار را ببينند صدابرداري را ببينند اصلاً كل صحنه به هم ميخورد. كل زيبايي صحنه از دست ميرود.
و بازاين نكته را عرض كنم كه چه قدر اين مطلب فاصلهگذاري و خود رسانه در اينجا دقيق است. نمايش تعزيه وقتي آن افراد حضور پيدا ميكنند در آنجا، يك رسانه گرم است همين اگر از تلويزيون پخش بشود ميشود رسانه سرد. اينجا دارم پا ميگذارم در كفش جناب آقاي دكتر كه ما اين حرفها را از ايشان ياد گرفتيم. همين اگر از تلويزيون پخش بشود ميشود رسانه سرد. لذا من اين صحبتهايي را كه در مورد تعزيه ميگويم درباره خود تعزيه ميگويم حضور در مجلس تعزيه. اگر تعزيه از تلويزيون پخش شد چه بسا خيلي از اين فاصلهگذاريها از بين برود. لذا اصلاً نبايد براي حكم فقهي سينماي ژانر رئال را مقايسه كرد با تعزيه. چهطور در تعزيه علما اجازه دادند در سينما هم مشكلي ندارد.
دو نظريه رسانهاي ديگر هم داريم كه آن دو نظريه هم اثبات ميكنند وقوع هتك حرمت و اضلال را كه حالا ميگذارم براي فرصتهاي بعدي. خيلي ببخشيد عذرخواهي ميكنم.
دبير جلسه:
خيلي ممنون و متشكرم از ارائه خوب حضرت آقاي حيدري، براي دوستاني كه اخيراً به ما پيوستند عرض ميكنم كه جناب حجتالاسلام والمسلمين آقاي حيدري به موضوعي در ابتداي بحث و سؤالي اشاره كردند كه ما براي شناخت هتك و اضلال كه يك مفروضي است در حوزه مباحث فقهي، از چه روشهايي استفاده ميكنيم و در حقيقت موضعشان روششناسي تشخيص عناوين هتك و اضلال بود برگرفته از برخي از درونمايههايي كه به مباحث فرهنگي ارتباطات و از اين دست برميگردد لذا فرمودند كه در حوزه مفرداتي كه به اين روش كمك ميكند شناخت مخاطب و محدوده نظريات ارتباطي در شناخت انواع مخاطبين امر مهمي است تفكيك بين ارتباطات كلامي و غير كلامي مهم است به گونهاي كه بازيگري يك ارتباط غير كلامي تلقي ميشود و حالات شخص به صورت غير مستقيم منعكس و منتقل ميشود.
تفاوتي در گونه نمايش بازيها اشاره دادند، تفاوتي بين تعزيه، تئائر و سينما و تلويزيون كه در سينما ما به دنبال واقعنمايي هستيم و در تعزيه به دليل عنصر فاصلهگذاري كه هست اين واقعيت و بازنمايي حقيقي در ذهن مخاطب شكل نميگيرد حقيقتاً ميخواستند از اين مفرداتي كه در كنار همديگر چيده ميشود به اين نتيجه برسند كه آنچه كه در هتک و اضلال در ذهن و فكر مخاطب صورت ميگيرد به دليل استفاده كردن از برخي از عناصر ارتباطي، به گونهاي است كه نوع مخاطبين ولو با درصد كم كه فرمودند مثلاً 5 درصد براي تحقق هتك حرمت كفايت ميكند كه مطابق با شأن معصومين و عصمت معصومين اين اتفاق نيفتد و بر اساس آن، حكم هتك يا حكم اضلال بار ميشود. در حقيقت يك مسئله روششناسي و موضوعشناسي را ارائه دادند.
خب در خدمت حضرت استاد آقاي دكتر خيامي هستيم كه انشاءالله بحث را به نقد و نظر برسانند.
دكتر خيامي:
بسم الله الرحمن الرحيم والعاقبة للمتقين.
سلام عليكم و رحمةالله. انشاءالله كه دوستان در صحت و سلامت باشند. از برادر عزيزمان جناب حجتالاسلام والمسلمين حاج آقاي حيدري تشكر كنيم استفاده كردم البته مكتوبي كه تقرير يكي از دوستان ديگر هست به دست من رسيده بود شنيدن اصل مطلب از خود ايشان لطف ديگري داشت و خسته نباشيد عرض كنم محضرشان. اينجا جناب حاج آقاي نهاوندي كه تشريف دارند سابقه طولاني دارند هم در كار رسانهاي و هم در مديريت رسانهاي و چند سالي هست كه مشغول بيان مباحث فقه رسانه هم هستند و اخلاق رسانه. در هر صورت توفيقي است امروز در خدمت شما هستيم.
من از منظر دانش ارتباطات و رسانه و عمليات رسانهاي ميتوانم يك كمكي بكنم به اين بحث. معمولاً هم وقتي قم ميآيم در طول اين سالها خدمت روحانيت معظم ميرسم از همين زاويه كمك ميكنم سالهاست پژوهشگاههاي مختلف قم، دانشگاههايش حوزههاي مختلف كه خدمتشان ميرسيم وظيفه بنده اين هست كه از منظر خودمان كمك كنيم يا پرسشهايي را مطرح كنيم يا ترديدهايي كه ممكن است دانشآموختگان يا فعالان و كارگزاران حوزه فرهنگ و ارتباطات و رسانه مطرح كنند اينجا به كمك هم دفع دخل مقدر كنيم و از پيش آنها را پيشبيني و پاسخهايي بدهيم كه در مراتب بعدي كه ميخواست اين مطلب منتشر بشود انشاءالله يك مطلب منقحتر ارائه بشو. لذاست من اين نكات را از اين منظر و با اين مقدمهاي كه عرض كردم دارم ميگويم.
اين را هم بگويم كه موضوع بسيار مهمي است كه ما الان گرفتاري عملياتي هم داريم روي اين. شما ميدانيد كه حتي ما فيلم سينمايي داريم يا سكانسهايي از سريالها داريم كه از اينها هزینه قابل توجهي هم برايش شده و چون نمايي از چهره برخي معصومين دارد محل ترديد بوده منتشر نشده يا پخش نشده. لذا موضوع، موضوع مبتلابهي است و اختلافي هم كه بين برخي نظرات عالمان ديني و فقها هست به هر حال بايستي به يك ترتيبي از آن عبور كنيم و به يك نتيجه روشنتري برسيم كه در اين جهان رسانهاي شده ما عقب نمانيم و بهتر بتوانيم به وظيفه خودمان در تبليغ ديني عمل كنيم.
نكته اول پيشنهاد ميكنم واژه بازنمايي را براي اين بحث جايگزين نماييد. باز نمايي مفهومش خيلي وسيعتر و دامنهدارتر از بازيگري در نقش حضرات معصومين هست. همه قالبها و ساختارهاي رسانهاي در سينما و تلويزيون، همه ژانرها و همه قالبها و همه ساختارها درجهاي از بازنمايي دارند. همين مجلس ما اگر تصويربرداري بشود يك شبكهاي پخش كند بازنمايي رخ داده است. منبر شما اگر تصويربرداري شد يك شبكهاي پخش بكند باز نمايي رخ داده است. منبر شما اگر تصويربرداري شد به محض اينكه آمد در تلويزيون پخش شد يا در اين سكوها كه ترجمه پلتفرمهاست باز نشر شد اين يك درجهاي از بازنمايي است. قصة كربلا را اگر بيان فرموديد جلوي دوربين و پخش شد اين يك درجهاي از بازنمايي است البته بازنمايي شامل درجاتي است ولي همهشان بازنمايي هستند. شما دربارة بازنمايي حضرات معصومين سخن نميگوييد موضوع شما خاص است بازيگري در نقش مقدسین و حضرات معصومين: است.
نكته دوم يا محل دومي كه خوب است ما به اين متن كمك كنيم كه قدري غنيتر و قويتر بشود؛ بحث فاصلهگذاري است. فاصلهگذاري هم به قول شما طلاب محترم مقول به تشكيك است. هر آنچه كه موجب بشود مخاطب با احساس واقعي بودن فاصله بگيرد فاصلهگذاري است. در تعزيه همينجوري كه بوده، فرمودند چون در ميانة نقش، روضهاي خوانده ميشود گفتگويي ميشود گريهاي ميشود قطع و وصل ميشود دلائل متعدد ممكن است كه حاضرين و تماشاگران تعزيه متوجه بشوند روشن است اين آن نيست ولي هر نوع تصنّع، هر نوع ضعف فنّي يا تكنيكي يا هنري، در هر اثر رسانهاي در هر ژانري، درجهاي از فاصلهگذاري است. يعني اگر يك بازيگري در يك سريالي، در يك فيلم سينمايي خوب بازي نكند به همان ميزان مخاطب قطع ارتباط ميكند با واقعي بودن آن مطلب يا آن موضوع يا آن نقش يا آن ژانر، يا آن داستان، يا آن داستان فرعي و ... .
ديديد كه يك وقتي شما داخل سالن سينما ميرويد يك وقتي از ابتدا تا انتهايش كاملاً محو در متن يا محتواي فيلم هستيد يا يك وقتهايي هست نه، هفتهشتجايش يك سكتهاي ... با هر درجهاي از مخاطب. من يك مثال فاصلهگذاري از غير نمايشي بزنم. يك وقت يكي از مجريان معروف شايد معروفترين مجري تلويزيون ما در شب مثلا 22 بهمن يا يكي دو روز مانده به 22 بهمن، در برنامهاي كه مثلاً موضوعش اين نيست موضوعش ورزشي است كاملاً. به ايشان گفته بودند كه يك چيزي هم شما در مورد 22 بهمن بگوييد. درباره دهه فجر يا انقلاب اسلامي يا دعوت از مردم براي حضور مردم در راهپيمايي و امثالهم، ميخواستند زمينه و بافت برنامه كاملاً چيز ديگري بود برنامه هيجاني، گفته بودند شما يك چيزي بايد بگوييد.
حالا ظاهرا پشت صحنه گفته بودند كه چهجوري بگوييم بالاخره بحثي را آماده ميكنيم و گفته بودند شما بايد بگوييد. چشم. و لابلاي اجرا و مباحث و گفتگو با كارشناس و گفتگو با رئيس فدراسيون و چه و چه، كاغذش را ايشان براشت، من آن موقع رئيس مركز نظارت صدا وسيما بودم يعني 250 نفر آدم داشتيم صبح تا شب كارمان تحليل، بررسي و ارزيابي مداقتين، كارهايمان اين بود. كاغذ را برداشتيم يك دفعه لحن و سبك عوض شد كاغذ را برداشت و گفت كه بله، پس فردا هم كه مناسبت پيروزي انقلاب هست و ما همهمان قدردان زحمات هستيم و ... .
بعد، خيلي متشكرم ارتباطي داريم با ...، ببينيد اين فاصله گذاري است تعريف دقيق فاصلهگذاري از زبانشناسي گرفته تا نشانهشناسي، از ارتباطات گرفته تا رسانه. از ارتباطات انساني حتي درونفردي، تا ارتباطات جمعي و ديپلماسي عمومي و فرهنگي و اينها، كاربرد دارد. يعني واژه مهمي را حاج آقا انتخاب كردند. پس بنابراين فاصلهگذاري، هر نوع كلمه سكته را مثلاً به كار ببريم يا كلمه ضعف را به كار ببريم يا خارج از طبيعي شدگي، آخر اينها كلمه باز دقيقتري را در زبانشناسي انتقادي يا جامعهشناسي انتقادي به كار ببريم هر نوع خروج از فرايند طبيعيشدگي، فاصلهگذاري است.
لذاست يك وقتي ميبينيد در همان تعزيه هم طرف حس ميكنيد شمر است و بارها در تاريخ تعزيه خواندهايد كتككاريهايي شخصيت شمر را، يعني فاصلهگذاري در تعزيه توفير نداشته است. و بارها ديدهايد فيلم سينمايي يا سريالي كه شما به آنها خنديدهايد و حالتان هم بد شده و نتيجه معكوس هم داشته است. يك امري است مقول به تشكيك، بدون استثنا یک طيفی در همه آثار و ساختهها هست. البته ممكن است گفته بشود كه آن فيلم، فيلم نيست يا آن تعزيه، تعزيه حرفهاي نبوده. اگر اينجور بگوييم در پاسخ، ميگوييم پس فاصلهگذاري منوط است و مشروط است به سطح آن اثر رسانهاي و 2ـ از اين طرف برداشت مخاطب كه در ابتداي فرمايش حاج آقا حيدري بودند و نميشود مطلق حكمي داد.
جاي ديگري كه به اصطلاح تقويت كنيم حالا من از اينها بگذرم. دو نكته را عبور كنم، منتخبي از نكات را من عرض كنم كه وقت دوستان و بزرگواران را بنده تضییع نكرده باشم.
آنچه را كه در توصيف يا در تبيين يك ساختار خاص رسانهاي يا يك رسانه خاص بيان ميكنيم و ميخواهيم حكم خاص آن رسانه را بدهيم. قاعدتاً نبايستي همه آن شرايط و مقدمات و ويژگيها و عناصر توصيف و تبيينمان يكي باشد با يك متن ديگري يا با يك رسانه ديگري.
اگر برخي از ويژگيها كه فرموديد درباره خود قرآن هم صدق كرد و در روايات هم صدق كرد خب اگر گفتيد آنجا نميشود اينجا هم نميشود. اگر قرآن را هم كسي گفت رسانه است، رسانه مكتوب است. اگر در او مخاطبين طيف است و در قرآن هم طيف بودند در روايات هم طيف بودند؛ حالا اصلاً قرآن و اينها را خارج بشويم. در منبر هم چنين حادثهاي رخ داد اگر فاصلهگذاري در منبر هم داشتيم يا نداشتيم، اگر در بيان يك روايت غلط روي منبر به قدري زيبا بيان كرديم كه داد شهيد مطهري هم مثلاً در بيايد حماسهها و امثالهم، يعني برخي از ويژگيهايي كه عرض ميكنم اگر ديديم كه اين كلامي و غير كلامي فاصلهگذاري، واقعنمايي و غير آن و امثالهم اينها در برخي ارتباطات سنتي يا آئينی ما هم باشد؛ يعني در چارچوب كلام خدشهاي وارد نميكند اين استدلالها ولي در بيان، اين يك نقيصه است. شما ببينيد آن تفاوتش با اين است لذا اينجا ما ميتوانيم علي الاطلاق حكم به حرمت بازيگري در نقش معصوم بدهيم ولي اينجا نه. اينجا به اين دليل اصلاً صدق نميكند. ميخواهم بگويم اينها را بايستي به متن اضافه كنيم.
موضوع بعدي بحث ارتباطات كلامي و غير كلامي است. آيا ما ميتوانيم ويژگيهاي مميزه ارتباط غير كلامي را از كلامي در موضوعاتي مثل ابهام بدانيم يا نه، يا اراده يا ميزان كنترل شدگي، يا ميزان شفاف بودن نزد مخاطب و گيرنده و دريافت كننده اين ارتباط حالا چه كلامي و چه غير كلامي، كدام يك از اينها ميتواند وجه مميزه باشد؟ من اول عرض كنم در تعيين مرز دقيق ميان كلامي و غير كلامي در علم ارتباطات موضوع اختلافي است. يعني بعضيها خود كلمه يا كلمات و واژه و عبارات و جملات را ميگويند كلامي، غير آن را ميگويند غير كلامي است. اگر اينچنين باشد كه معتقدين به آن هم كم نيستند استعاره، مجاز، كنايه، وقتي در قالب كلمه و واژه و عبارت بيان بشود آن كلامي است.
يا مثلاً در برخي از موارد، ارتباط غير كلامي شفافتر است از لحاظ كلامي، معلوم نيست ما بتوانيم بگوييم كه ارتباط كلامي مراد جدي از اراده ميشود ارتباط غير كلامي اينچنين نيست. ما مثالهايي داريم كه ارتباط كلامي، اراده جدي يا تبلور جدي يا روشن بودن مطلب براي گيرندهها در آن هست. در مورد متد غير كلامي، شما به استاد ميگويي كه وقت داريد كه من چند دقيقه مزاحمتان بشوم ميگويد من در خدمتتان هستم حالا تند تند دارد جمع و جور ميكند ميگويد در خدمتتان هستم. در برخي از موارد ارتباط غير كلامي شفافتر است يا روشنتر است؟ ارسال پيامش اتفاقاً قويتر است يا جاهايي نه، ارتباط كلامي قويتر است؟
حتي از منظر كنترل هم اينچنين است ببينيد اصلاً مايز بين اين دو نوع ارتباط، همان افاده معناي مشخص و معلوم به عنوان مراد جدي است. معلوم نيست اينجوري باشد. من همين ديشب دوتا از جديدترين كتابهايي كه در حوزه ارتباط كلامي و غير كلامي بود را مرور كردم گفتم يك وقت اشتباه نكنم. آن هم همينجوري است كه عرض كردم. بنابراين تعيين مرز، مگر اينكه بفهميم ما چنين چيزي قائل هستيم اشكال ندارد. اما اگر اين را برديم براي ارائه و براي اقناع يا متقاعد سازي يا براي گفتگو، اينجا را ما يك قدري بايد كمك كنيم كه به شكلي وجوه مميز ارتباط كلامي و غير كلامي را روشن كنيم كه محل ترديد نباشد بتوانيم بر آن تعريف، مرحله بعدي را بار كنيم و سوار كنيم و ساختمان استدلالمان را به درستي بنا كنيم.
برخي از جاها من فقط عناوينش را عرض كنم. يك جاهايي كه به عرف واگذار شده، آنجا باز نياز به تبيين بيشتري دارد كه با علم منطق به اشتباه گرفته نشود يعني كاربرد فنون يا اصطلاح قواعد، كاربرد قواعد منطق براي فهم عرف، خيلي زيبنده هست. اما عرف تابع قواعد منطق نيست. دست كم دانش فرهنگ و ارتباطات اين را نميگويد. ما در فهم عرف چرا، ابزار منطق را به كار ميبريم. ولي عرف اينجور نيست.
چه بسا براي بخشي از مخاطبين ممكن است. اگر كسي گفت براي بخشي از مخاطبين پس از ديدن اين فيلم يا سريال يا سينمايي، اتفاقاً محبتش به امام ارتقاء يافت. يعني اگر شما بررسيهايتان، سنجشهايتان، مخاطبپژوهشيتان يك چيزي نشان داد. حالا از ائمه معصومين خارج بشويم. يكي مثل مختار اصلاً معلوم نيست كسي او را نميشناسد بعد از سريال مختار همه ميگردند دنبال قبر مختار. يا مثلاً در مورد مريم مقدس يك اتفاقي ميافتد براي جهان اسلام يك واكنشي كه نشان ميدهد در عرف نه نزد اساتيد يا كساني كه صاحب سواد رسانهاي هستند متعارفش ميبينيد كه ممكن است.
میگویند «ادلُّ دليل علي شيءٍ وقوعه» گفتيم اين رخ داده است. او را چه كار كنيم؟ يعني ميخواهم بگويم ما براي تبيين اين نظر بايستي آمادگي براي پاسخ به اين سؤالات را هم داشته باشيم. يعني اگر گفتيم و به اين نتيجه رسيديم كه فاعلان متن يعني كساني كه توليد كردند اين متن سينمايي را، آنها با اراده ارادت كار كردند دريافت كنندگانش هم به تعبير ايشان 90 درصد ... يا اين سؤال مطرح است چون فرمودند حكم حكومتي، سؤال ديگري مطرح شد كه آقا اين 100 ميليون در معرض ده مسئول رسانهاي هستند كه مدام دارند شأن ائمه را در ذهن مخاطب كاهش ميدهند.
اين شده و اين هم عذرش محقق است. يعني همه سنجشها و ارزشها و نگرشهاي ايرانيان اين را نشان ميدهد. يا سؤال بپرسند كه شما ميگوييد بازيگري در نقش ائمه علي الاطلاق است؟ يا نه، مثلاً ميآيد از اين زاويه اگر باشد اگر چهرهاش نشان داده بشود اگر چهرهاش نشان داده نشود اگر بخشي از بدن نشان داده بشود مثلاً دست نشان داده بشود يعني وارد جزئياتش اگر بشويم و اين سؤال را خرد كنيم به زيرسؤالات يا ريزسؤالات ديگري، آن را هم خوب است كه ما واردش بشويم و پاسخهايي داشته باشيم كه نمونههايش را بسيار فراوان داريم.
اگر اجازه بفرماييد من ساير نكات را بحث مخاطب بود بحث دامنه مقدسين يا محترمات بود كه خودم سؤال داشتم ميخواستم استفاده كنم از محضر دوستان، دايره محترمات تا كجاست؟ محترمات غير معصومين يعني غير از مثلاً چهارده معصوم غير از انبياء يعني مثلاً اگر كعبه هم محترم هست نيست آن وقت دكور كعبه را چكار بكنيم؟ اين به آن هم تسري پيدا ميكند يا نميكند، اينها سؤالات من هست نفياً و اثباتاً و نمونههايي از محترمات كه من نوشتم كه آنها چه هست. آنها هم اگر نشان داده بشود يا نه، بازيگري، حالا چه چيزي مثل كعبه كه دكورش ساخته بشود يا نه، بازيگري در نقش محترمات انساني كه حالا نباشد آنها را هم نكاتي هست كه ما ميتوانيم كمك كنيم براي فربه شدن و عميق شدن و دقيقتر شدن اين مطلب. در هر صورت وادي بسيار مباركي را دوستان آماده كردند حالا جداي از اين، مباحث ديگري كه ما گهگاهي خدمت ميرسيم و استفاده ميكنيم يا مطالب به دست ما ميرسد همين بحث متاورسي كه حاج آقای نهاوندی فرمودند و مباحث مالي در جهان جديد، رمزارزها و امثالهم، خريد و فروش در آنجا، عينيت در فضاهاي جديد و امثالهم كه اسباب بسيار خوشبختي است و از افتخارات نظام جمهوري اسلامي است كه در چنين مقطع تاريخي حوزه علميهاش به اين موضوعات توجه دارد وقت ميگذارد مطالعه ميكند و تلاش ميكند كه كارگزاران خودش را از ابهام خارج كند. والسلام عليكم و رحمت لله.
دبير جلسه:
آقاي دكتر خيامي علاوه بر اينكه درحيطه دانشي مثل دانش ارتباطات و همچنين بخشي از ظرفيتهاي حوزوي من از ديرباز خدمتشان ارادت دارم به قول آقاي دارابي از عهد پاره سنگ. هيئت علمي دانشگاه امام صادق هستند خودشان مسئوليتهاي كاملاً جدي و اساسي در سازمانهاي رسانهاي بويژه سازمان رسانهاي ملي صدا و سيما داشتند، رئيس مركز نظارت بودند رئيس برنامهريزي معاونت سيماي سازمان صدا و سيما بودند و رئيس مركز سيماي معاونت امور استانها بودند و مسئوليتهاي پي در پي داشتند و اين حوزه دانشيشان كاملاً مفيد و قابل استفاده است.
تشكر ميكنم از نكاتي كه فرمودند جناب استاد خيامي چند تا پيشنهاد داشتند چند تا ابهام در كار طرح داشتند و چندتا سؤال، پيشنهادشان اين بود كه واژه بازنمايي به واژه بازيگري انتقال پيدا بكند مسئله فاصلهگذاري كه مقول به تشكيك است طول و عرض جغرافيايياش در طرح مشخص بشود. سؤالشان در حقيقت به قول خودمان، مناط واقعنمايي و غير واقعنمايي و توصيف و تبيين ساختارهاي رسانه خاص و رسانههاي ديگر كه ما تا كجا ميتوانيم اين را توسعه بدهيم و قلمرو آن را، و دامنهاش را جلو ببريم. مطلبي در ارتباطات كلامي و غير كلامي داشتند كه آيا اين تعريف شما تعريف زايشي و آفرينشي است يا اينكه مبتني بر افاده معانياي كه دانش ارتباطات دنبال ميكردند آن را تعيين مرز فرموديد.
آنچه كه به عرف ارائه شده فرمودند تابع قواعد منطق نيست و واگذار شده در متن شما به حوزه عرف يك مقداري بايد كاربرد قواعد منطقياش مورد توجه بيشتري قرار بگيرد. براي اين سؤال مطرح شد كه حالا اگر ما آمديم و مخاطبيني كه در معرض كاستي و نواقص شرع از طريق رسانههاي معاند و موافق قرار گرفتند و ما با آن درصد 90 و 95 درصد توانستيم بخشي از سنجههاي ذهني افراد و افكار عمومي را به سمت تمايل و ارتقاء به حوزه مخاطب و مخاطب معصوم باور نزديك بكنيم آيا اينجا تزاحماتي هست و اين پاراداكس را چهجوري حل ميكنيم و در خصوص دامنه مقدس و محترمات را نكتهاي فرمودند.
درخواست ميکنم كه جناب آقاي حيدري نكاتي را در خصوص اظهار نظر و پيشنهادات استاد خيامي داشته باشند و بعد هم دوستان سوالاتشان را مطرح کنند و اين بحث يك مقداري به دغدغه و مناقشه گذاشته بشود.
خيلي ممنون آقاي حيدري در خدمت شما هستيم.
آقاي حيدري:
بسم الله الرحمن الرحيم.
خيلي ممنونم از جناب آقاي دكتر كه همانطور كه انتظار ميرفت نكات خوبي فرمودند و جمعبندي بسيار خوب و عالمانهاي كه جناب آقاي نهاوندي دارند و خيلي دوست داشتم كه بيشتر استفاده كنم و اين در واقع شروع بحث است.
من از سؤال پاياني شروع ميكنم. يك نكتهاي كه بايد در طرح بحث و ارائه بايد ميگفتم ولي اين از قلم افتاد. فراموشم شد محدوده معصومان در اين بحث كجاست؟ محدوده مقدسات در اين موضوع بحث ما كجاست؟ ما يك معصوم كلامي داريم و يك معصوم فرهنگي شده. بحث ما شامل معصوم فرهنگي شده ميشود نه معصوم كلامي. اين هم به خاطر آن نكتهاي كه در بحث فقهي مفصل اين را دربارهاش بحث كرديم كه اساساً هتك حرمت يك امر سابجكتيو است يك امر عيني و بيروني و آبجكتيو نيست. يعني صورت ذهني كه افراد از معصومين دارند اين صورت اگر مواجه شود با يك صورت تقليل يافته، اين امر ذهني هتك حرمت اتفاق ميافتد. لذا اگر مردم، اگر شخص مخاطب، صورت ذهني اعلايي نداشته باشند از معصوم، اگر بازيگري در نقش آن معصوم اتفاق بيفتد چه بسا هتك حرمت صورت نگيرد. و برعكس اگر مخاطب نسبت به امامزادهاي چنين صورتي داشت اگر صورت تقليل يافته به او ارائه شود اين هتك حرمت اتفاق ميافتد. مثلاً فرض كنيد بازنمايي چهره حضرت معصومه سلام الله عليها حتماً موجب هتك حرمت ميشود ولي مثلاً اگر بازنمايي با رويكرد چهرهسازي نسبت به نوح پيامبر صورت بگيرد چه بسا هتك حرمت نباشد.
به عبارت دیگر معصوم فرهنگي شده كسي است كه علقه ذهني نسبت به او هست و وجود دارد. مثلاً شما تا الان روضه حضرت نوح نشنيديد. آن عقله ذهني مثلاً نسبت به نوح پيامبر نيست مثلاً نسبت به حضرت يونس نيست مثلاً بارها و بارها مردم با حضرت معصومه سلاماللهعليها حرف زدند سخن گفتند حرف زدند يك چيزي در فتواي مراجع هست كه اين را تقريباً اتفاق نظر داشتند؛ ميگويند بازنمايي با رويكرد چهرهسازي نسبت به حضرت زهرا سلاماللهعليها هتك حرمت است. يعني يك چنين استثنايي دارند اين چرا، اين را اگر بياييم تحليل ارتكاز كنيم من فكر ميكنم به همين نكته ميرسيم معصوم فرهنگي شده، لذا محدوده ميشود معصوم فرهنگي شده نه معصوم كلامي كه اين هم چارچوب مفهومي معصوم فرهنگي شده را فرهنگ است كه معين ميكند.
برگردم به ارتباط كلامي و غير كلامي. ما مثل موضوعات اصولي درباره ارتباطهاي كلامي و غير كلامي بحث كرديم خيلي مفصل بحث كرديم. عمده نظرات را ديدم ببينيد اتفاقاً مثالهايي كه آقاي دكتر گفتند نقض همين بود كه ارتباط كلامي را خود كلام بدانيم و ارتباط غير كلامي را غير كلام. ارتباط كلامي، آن چيزي است كه عرض كردم معناي محدّد و مشخص دارد لذا برخي از غير كلامها چنين كاركردي دارند. آنها ميشوند ارتباط كلامي. آن حركاتي كه كاملاً جايگزين كلمه هستند آنها ميشوند ارتباط كلامي. و آن كلماتي كه جايگزين حركتاند. آنها ميشوند ارتباط غير كلامي. لذا عرض كردم مجاز و استعاره، چون ببينيد مجاز و استعاره از مفهوم حكايت نميكند از شخص و موقعيت حكايت ميكند مثل اينكه به شما بگويند شما يك تعريف از شجاعت بكن، بگويد شجاعت يعني حضرت امير. اين ارتباط، ارتباط كلامي نيست. چون شما در اينجا مفهوم شجاعت نگفتيد. به شما بگويند كه اينطور مثلاً فرض كنيد به من بگو عالم يعني چه؟ بگوييد عالم يعني حضرت امام. اين چون تعريف به شخص است اين ارتباط، ارتباط كلامي نيست اينجا شخص شما نشان داديد خيلي بحثش مفصل است كه بماند در جاي خودش.
يك نكته فرمودند كه آيا در ساير ارتباطات هم اين حرف را ميگوييد اين حرفي كه برداشت بياحترامي ميشود. اين را اتفاقاً خيلي با طول و تفصيل درباره اين بحث كرديم.
يك سنتي از اول در مجالس مذهبي ما بوده، ميگفتند مداح نبايد روضه بخواند واعظ و عالم بايد روضه بخواند. مداح بايد روضه عالم را با زبان شعر بخواند. يعني اگر واعظ مثلاً فرض كنيد روضه علي اكبر سلام الله عليه را خواند مداح فقط بايد شعر آن روضه را بخواند مداح نبايد نثر بخواند. يك نكتهاي اين بوده مداح در انتخاب كلمات آن علم را ندارد در اداء هم آن علم را ندارد. من يك مثالي كه هميشه اينجا ميگفتم راجع به اين موضوع، يكي از مداحهاي خيلي خوبمان كه من ارادت دارم خدمت ايشان، ايشان داشت ماجراي كاف، ها، يا عين، صاد آن روايتي كه حالا سند ضعيفي هم دارد اين كه حضرت زينب سلام الله عليها در تفسير قرآن به اين آيه كه رسيد، به اين حروف مقطعه، احساس كردند كه دلشان گرفته و حالت حزن شديدي به آنها دست داد و تفسير را نيمه كاره گذاشتند و بعد رفتند خدمت حضرت امير و سؤال كردند كه فرمودند كاف يعني كربلا و الي آخر كه ميدانيد ماجراي روايت را. اين آقاي مداح وقتي داشت اين تكه را ميگفت اينجور گفتند جايش هم تكيه بر صوت ميخواندند يك دفعه رسيدند به اينجا گفتند كه حضرت زينب سلام الله عليها، با ناراحتي شديد اينجا كه ميخواستند اين را بگويند از تكيه بر صوت آمدند بيرون. عيناً با زبان صحبت و محاوره و گفتگو، گفتند حضرت زينب گفت يا حالش را ندارم پاشيد برويد. من همان وقتها اين را شنيدم برداشت كردم انگار حضرت زينب سلام الله عليها مثل ما كه يك وقتهايي اعصاب نداريم ميگويد پاشيد برويد ديگر جمعش كنيد عيناً اين حالت را آمد القا كرد. بعد آنوقت اين در ذهنم آمد اگر يك بچه الان اينجا بود يك بچه سه ساله، 4ساله، اين اجرا را از اين شخص مداح ميديد واقعاً در ذهنش نميآمد حضرت زينب سلامالله عليها هم يك وقتهايي خيلي اعصابش خورد بود. بالاخره چنين برخوردهايي داشته، هميشه هم آن چنان مهربانانه نبوده. اتفاقاً اين بحث در تمام اجراها مطرح است و عرض كردم خيلي از ظرايفي كه در مجالس مذهبي ما بوده، پيش بيني شده بوده طراحي شده بوده، الان خيلي در واقع بيحساب و كتاب شده يكي همين است.
اين كه ميگويم مداح حق ندارد روضه خواني كند خيلي از ظرايفي كه عالم ميداند او نميداند حتي در انتخاب واژهها، اين واژه چه معناي فرهنگي شدهاي دارد عالم به اين نكته بيشتر توجه دارد. نوعاً شعرهايي ميخواندند شعرهاي معروفي هم بوده كه اينها از فيلتر ده عالم ديني عبور كرده بوده كه يك وقت يك واژه ناپسند را خلاف شأن معصوم در آن نباشد.
يك نكته خيلي مهم اينكه آيا اگر بازنمايي با رويكرد چهرهسازي، اگر موجب محبت مخاطب نسبت به معصوم شد، موجب اين شد كه چهرهسازي بهتري از معصوم در ميان مخاطبين صورت بگيرد اينجا چه بايد كرد؟ اين در واقع ميشود موضوع تزاحم. و اين حرف، حرف كاملاً درستي است ما خواستيم فقط از منظر اضلال و هتك حرمت اين بحث را مطرح كنيم وگرنه عنوان امر به معروف و نهي از منكر، عنوان ارشاد جاهل، عنوان اعانه بر برّ و تقوي، خيلي عناوين فقهي شامل بازنمايي با رويكرد چهرهسازي ميشود بعدآً بايد ببينيم عند التزاحم بايد كدام را برگزينيم. ولي نكتهاي كه من عرض كردم ده درصد برداشت هتك حرمت كند ديگر خيليها آمدند كف گرفتند آمار را. من يك زماني با اين مركز افكارسنجي وزارت ارشاد، آن وقت جناب آقاي دكتر رضوي طوسي كه معرف حضور هستند ايشان آن وقت رئيس دانشكده صدا و سيما بودند و رئيس اين مركز افكارسنجي هم بودند ميخواستيم همين بحث را پيش ببريم گفتيم كه يك افكار سنجي بكنيم كه بازنمايي با رويكرد چهرهسازي معصومان و مقدسان، ببينيم مردم نسبت به اين چه نظري دارند يك آماري بگيريم.
من يادم هست آن وقت آقاي رضوي طوسي گفتند ضمن اينكه آمديم مخاطبين را دستهبندي كرديم ايشان ميگفت من پيشبينيام اين است كه بيش از 60 درصد ميگويند هتك حرمت است. بيش از 60 درصد، يعني من فكر ميكنم اين كه ميگويم ده درصد، خيلي دارم كف ميگيرم كه بگويم موضوع فقهي هتك حرمت محقق است لااقل در ده درصد، موضوع فقهي اضلال هم هست و محقق است ولي خب البته ما مثل همهجا بايد بياييم تزاحم را ببينيم. ببينيم كه اگر ده عنوان در عالم خارج محقق ميشود كدام اهم هستند و كدام مهم هستند.
نتيجه اين بحث فقهي ميشود حكم حكومتي. يعني ما ميگوييم كه بر اساس اين مخاطبين، بر اساس اين برداشتهاي امروزي، بر اساس سواد رسانهاي امروزي در مخاطبين و اينجا هتك حرمت اتفاق ميافتد نميگوييم در هر زماني و در هر مكاني، ممكن است يك زماني آن قدر سواد رسانهاي افزايش پيدا كند كه هيچ كس، اين بازنمايي با رويكرد چهرهسازي را اساساً مرتبط به معصومان و مقدسان نبيند لذا بله، بر او هيچ اشكالي ندارد. اين دارد در اين شرايط و با و اين ويژگيها چنين حكمي هست. يعني يك حكم فتواگونه به اين معنا كه لا مكان و لا زمان باشد نيست. حكمي مكانمند و زمانمند است.
دبير جلسه:
متشكرم دست شما درد نكنه از مطالبي كه اشاره كرديد. آقاي دكتر هم دارند يادداشت ميكنند احتمالاً نكاتي در اين خصوص دارند. عزيزان اگر نكتهاي و سؤالي دارند بفرمايند كوتاه و انشاءالله جواب.
سؤال اول
ـ بسم الله الرحمن الرحيم تشكر از ارائه دهنده، داور و دبير. يك بحث فقهي هست موضوعشناسي، يك روش موضوعشناسي داريم و يك روش فقهي به كار بستن احكام فقهي. جناب اراده دهنده دنبال روش فقهي به كار بستن احكام فقهي است، در حالي كه از اول تا آخر من نگاه كردم آن كه من فهميدم موضوعشناسي بود يعني يك موضوع فقهي را با ديد جامعه شناسي و بحث ارتباطات آمد بررسي كرد و يك نتيجه فقهي گرفت. در حالي كه ما در روش فقهي به كار بستن احكام فقهي، بايد بگوييم كه روش تحقيقمان چه هست؟ آيا آمار يا توصيف است يا چيز ديگر. اگر آمار است بياييم بسنجيم فيلمهايي كه بر اين اساس يا مثلاً ساخته شده. مثل مختار، مثل مسلم، مثل شهداي كربلا كه بعضاً نشان داده شد و يك بحث ديگري كه هست بحث توصيف صداي معصوم هست. ما صداي معصوم را به وفور ديديم در فيلمهايي مثل امام رضا و امام علي و اينها و آنجا بحث نكردند.
لذا يك پيشنهاد من دارم. يكي از بزرگان يك بحث موضوعشناسي سه وجهي مسائل مستحدثه را بيان كردند كه اهداف، خود محتوا و آثار، اگر در آن مسائل مستحدثهاي مثل بازنمايي صورت معصوم در سينماها، اگر در آن برود فكر ميكنم بهتر بشود به نتايجي رسيد. مثلاً اينكه فرمودند كه مخاطبين مختلفاند خب آنجا در آثار ما بررسي ميكنيم ميگوييم چه مخاطبي ميتواند اين فيلم را ببيند؟ آنجا بررسي ميكنيم يا اهداف سازنده چه هدفي داشته و خود محتوا كه بيشتر اينجا ما بحث محتوايي بود كه رفت به سمت آثار. و در محتوا هم من احساس ميكنم موضوعشناسي فقهي بود نه روششناسي. بله استفاده كردند از علم ارتباطات و جامعهشناسي.
سؤال دوم
ـ اولاً تشكر ميكنم استفاده كرديم و ابتداي فرمايشتان با اين عنوان وارد شديد كه فقه راه حلي براي اين مشكل نداشت ما چندتا سؤال در حد كتابهاي درسياي كه خودمان خوانده بوديم پيش آمد كه حالا در ادامه فرمايشات جناب عرضم اين بود كه تازه در موضوعشناسياش هم ما حس كرديم كه شما در قسمت مفهومشناسياش هم انگار يك مفهومعنه گرفته بوديد مسئله هتك و اضلال را كه چه هست مفهومش و حالا در تطبيق بر مصاديق، بيشتر اين موضوعشناسي را پيش برديد و سؤال بنده اين بود كه خب ما در فقه و اصول اين بحثهايش ميشود كه بالاخره اين را بعضيها ميگويند دست عرف است بعضيها ميگويند نه دست عرف نيست حالا اگر دست عرف هست چه شناخت مفهوم چه در تطبيق مصداق كه اين را الان عرف به آن هتك ميگويد يا نميگويد بعد حالا كه عرف صدق ميكند، ... .
دبير جلسه: (منظورتان اين است كه ذهنيت عرف معيار است يا آن چيزي كه عينت خارجي است در برداشت عرف از آن عينيت خارجي است را هتك ميدانند؟ منظورتان عينيت خارجي است؟ يعني بر خلاف نظري كه فرمودند بگوييد اموري كه به هتك و اضلال ميرسد اينها امور نوعيه هستند يا امور خارجيه هستند و كدم يكياش معيار است براي تشخيص اين؟)
... بله، ميخواستم به آنجا هم برسم كه آقايان ميآيند در سيره بحث ميكنند كه الان اگر در سيره و عرف، حالا چه عرف عام، چه عرف خاص، باز اينها بحث ميكنند كه اين اينجا صدق كرد اين چيزي كه ما ميبينيم برداشتمان اين است. برداشت عرف اين است كه اين عنوان صدق ميكند اين عنوان مثلاً حرمتش ميآيد حكمش ميآيد اين يك روش است روش بحث شده بعد حالا چطوري عرف را بفهميم؟ در اين سيستم شما يك سري فرمايشاتي داشتيد باز اين هم حساب احتمالات و اينها را هم ميآيند ميفهمند آقايان. اين را در حساب احتمالات ميفهمند بعد حالا در حساب احتمالات ميگويند اين غالب موارد بشود تا بشود عرف. وگرنه آن مثال كف كار كه شما فرموديد ده درصد، خب اينكه نميشود عرف. بعد يك سؤال ديگر، عرضم اين بود كه اگر ما اين را نگاه نوعي به آن داريم يا شخصي؟ يعني ما ميگوييم كه شما فرمايشاتتان در اين زمينه رفت كه مثلاً يك نفر كه سواد رسانهاياش پايين است ممكن است اين را هتك نداند و يك نفر بالا هست برعكس. يعني اينها اثر دارد. نسبي هست. پس شخصي اگر نگاه ميكنيم بايد تفصيل بدهيم كه براي هر كسي هتك است براي آن حرام است نسبت به آن يا اينكه برود آنهايي كه هتك نيست اين حرام نيست. اگر نه، نوعي نگاه ميكنيم كه بايد آن ده درصدها را چهجور توجيهش كنيد. و براي همه.
سؤال سوم:
بسم الله الرحمن الرحيم. يك نكتهاي فرموديد جناب آقاي دكتر خيامي هم به اين مسئله اشاره كردند من پاسختان برايم كامل روشن نبود اين كه ما كامل بحث معصومين را داريم بحث مقدسين را داريم ملاك و معياري كه در پاسخ آقاي دكتر فرموديد اينطور من برداشت كردم كه بخشي از آن بحث علقه مردم و فرهنگ است با آن شخصيت. حالا سؤال من اين است ما داريم بحث اضلال و هتك حرمت را داريم بررسي ميكنيم حالا سؤال اين است اگر مثلاً بازنمايي بر پايه چهرهسازي از يك پيامبري، مثلاً حضرت عيسي 7 اتفاق افتاد و اين عناوين صادق بود آيا اينجا شما جايز ميدانيد چنين بازيگري و بازنمايي را؟ ببينيد ما ملاكمان اضلال و هتك حرمت هست حالا در معصومين. چون بيشتر حساسيت در اين زمينه در خصوص ائمه: و نبي اكرم هست. سؤال من اين است كه گاهي اوقات اين عناوين امكان دارد در ساير انبياء هم بيفتد. يا مقدسين كه فرموديد مقدسين چه كساني مرادند؟ مثلاً در فيلم مختار جناب ميثم تمار را نمايش دادند. يا جناب مسلم كه علقه هم با ايشان بسيار شديد است در فضاي فرهنگ. در اين زمينهها به نظرم دقيق پرداخته نميشود و منقح نميشود مسئله، يا اگر هم ميفرماييد ادله چه هست دقيقاً. مثلاً ما چه دليلي داريم مثلاً در مقدسين اولاً اينكه آيا بازنمايي موجب هتك ميشود؟ اگر موجب هتك شد ادله حرمت چنين بازنمايي چه هست؟ اين را اگر بفرماييد.
سؤال چهارم:
دو تا سؤال اصولي داشتم يكي ناظر به اين كلامي و غير كلامي. هم ميشود گفت ناظر به مطلب استاد حيدر هست هم ناظر به استاد خيامی. كه اين كلامي و غير كلامي به نظر ميرسد يك حلقه باز هم افتاده. ما كلام شهيد صدر را اگر نگاه كنيم اين مثالهایي كه شما مطرح فرموديد بحث اضطراري و اينها، ميخواستيم بگوييم اين ظهور حالي متكلم است و همانطور كه شهيد صدر و ديگران فرمودند این مختص به استعاره نيست مراد استعمالي و مراد جدي ناظر به ظهور حال متكلم است حالا ميخواهم آن ثمرهاش را عرض كنم. هم دكتر خيامی هم شما ظاهراً فرموديد كه اين مراد استعمالي و مراد جدي را برديد در غير كلامي، بعد نتيجهاش هم اين ميشود كه اگر اين را از كلامي بودن خارج بكنيم ببريم در غير كلامي، آن موقع در اطلاقگيريها بعضي موقع ما نميتوانيم اطلاق گيري بكنيم. ولي اگر ما اين را آورديم در ظهور حال متكلم يعني غير كلاميهايي كه در ناحيه ظهور حال متكلم است اگر مراد استعمالي شرك است آن موقع ما ميتوانيم اصالة الاطلاق را جاري بكنيم در موارد مشكوك به اين تمسك ميكنيم ولي اينطور برداشت كردند كه شما اين موارد را ميبريد در غير كلامي، اگر غير كلامي شد آن موقع اشكال استاد خيامي هم مطرح ميشود بعضي از غير كلاميها هستند كه كار كلاميها را ميكنند. نقش اين ظهور حالي متكلم در اينجا مطرح بشود.
دوم اينكه اين در آخر كلامتان ظاهراً اين حكم حكومتي بودن را مختص كرديد به شرائط زمان و مكان. به نظرم باز اينجا ميشود يك تفصيل ديگري داد. به اين بيان كه اين احوالاتي كه شما از مخاطب بيان كرديد ظاهراً همه را موضوع دانستيد يعني با توجه به حالات مختلف به مخاطبين مختلف، موضوع ما متعدد ميشود. ولي به نظر ميرسد كه يك صورت ديگر هم فرض ميشود كه اين هم شايد معتنا به باشد كه ما اين را به نحو حيثيت تقييديه نميدانيم، بلكه به نحو حيثيت تعليليه ميبينيم يعني موضوع همچنان اين هست ولي اين شرايط مكان و زمان ميتواند حيثيت تعليليه باشد كه ثمراتش جاي خودش محفوظ هست.
سؤال پنجم:
تقدير و تشكر از اساتيد بزرگوار، جناب آقاي حيدري، شما مسئله را با قضيه حقيقيه شروع كرديد و با قضيه حقيقيه هم تمام كرديد و كار شما چه شد؟ چرا كاري شما ارائه داديد كه اضلال براي طيفهاي مختلف اگر نشد خب باشد بايد چه كار كنيم؟ اين امام رضا را ما نگاه ميكنيم مأمون يك آدم خوشكل، خوشتيپ، من از او مثلاً خوشم مي آيد. خب حالا من گمراه شدم؟ من سر فيلم مختار، فيلم فرقة كيسانيه هست در همه اينها راهكاري را نديدم و يكي هم كه فرموديد حکم حکومتی، در این قضيه، حاكم چه كسي است؟ الان حاكم مسئله چه كسي است؟ شما ميفرماييد يعني طيفهاي مختلفاند، مخاطب خاص است مخاطب عام است جامعهشناس است فقيه است؟ رئيس صدا و سيماست. اين حاكم در مسئله را بالاخره چه كسي ميخواهد تشخيص بدهد كه اضلال محقق شد يا نشد؟ آن 5 درصد و 10 درصد و اينها قطعاً در هر موضوعي، در هر مسئلهاي ما با اين مواجه هستيم يعني يك تعداد قطعاً نقطه منفي در آن هست. و بعد آن كه فرمودند كه حكم حكومتي هست خوب حكم حكومتي، حاكم اسلامي مگر همه اين راهها را بايد طي كند؟ طي نكند؟ و غير اين كه حالا حكومت اسلامي نبود بعد آن موقع حاكم چه كسي است؟ يعني حكم حكومتي شما بر فرض حكومت اسلامي داشتن است. حالا اگر كه به جاي اينكه اسلامي نبود اين مسئله روشن نشد. ممنونم.
دبير جلسه:
خيلي متشكرم. ما تا پايان جلسه 10 دقيقه فرصت داريم و دو بزرگوار هم بايد مطالبشان را ذكر كنند دو تا 5 دقيقه، يك 5 دقيقه جناب آقاي حيدري و 5 دقيقه هم جناب آقاي خيامي.
ـ من از آخر شروع كنم آن نكتهاي كه فرمودند اين در واقع به نوعي تعريف حكم حكومتي است. يعني ما وقتي حيثيت تقييديه يا تعليليه هم بگيريم از اين جهت هيچ فرقي هم ندارد. چون بالاخره هر حكم حكومتي اين است يعني هر حكم جزئي خارجي اين است اين را در منطق خوانديم. ميگويد اين مصداقي از موضوع كلي است ولي شخص مدعي است كه الان در اينجا اين مصداق هست و محقق است. حالا در امور اجتماعي كه به معناي عام قضيه ميگويند حكم، حكم كلي است براي هر گاه كه اين شرائط باشد ولي نوعاً شرايط تكرار نميشود. نوعاً اينطورند.
لذا ميگوييم براي اين بازه زماني، اين بازه مكاني، اين گونه مخاطبين، حتماً به نحو قضيه حقيقيه است منطقاً. آنچنان كه عرض كردم هر حكم جزئي خارجي هم به مناطش نگاه كنيد ميشود به عنوان قضيه حقيقيه. ولي داريم ادعا ميكنيم كه در اين شرايط زماني و مكاني چون اين امور هستند و محققاند مصداقيت دارد آن موضوع كلي. اين هم انشاءالله ادامهاش را بگذاريم سر آن گعده، .... .
يك نكتهاي كه فرمودند كه موضوع شناسي كرديد، نه. ما اينجا در صدد اثبات مصداقيت بوديم. اثبات مصداقيت هم هميشه با نظرسنجي و افكارسنجي نيست ما آن روشي كه از اول در فقهمان داشتيم و روش بسيار دقيق و درستي است. من انشاءالله اين را سر جاي خودش خواستيد در همان جلسه بعدي، آنجا عرض خواهم كرد و توضيح ميدهيم و بحث ميكنيم ما روشها تحليل ارتكازي داشتيم روش تحليل ارتكاز خيلي نزديك هست به مصاحبه عميق. و نتايج مصاحبه عميق را ميدهد به دقت. لذا اتفاقاً در اين مفاهيم تحليلي، روش تحليل ارتكاز خيلي بهتر جواب ميدهد تا افكارسنجي. اين هم بالاخره يك نكتهاي است كه باز سر جاي خودش بايد بحث كنيم.
يك نكتهاي كه در فرمايش يكي از عزيزان بود كه فرمودند ما نوع را نگاه ميكنيم نه شخص را. ببينيد شما اگر بدانيد يك توصيفي كه از امام معصوم ميكنيد يك استعارهاي كه به كار ميبريد اگر بدانيد يقين داشته باشيد مثلاً 50 نفر برداشت هتك حرمت ميكنند يعني آنها اين توصيف شما را هتك حرمت معصومين ميدانند امام معصوم ميدانند كل مخاطبين شما چند نفرند؟ 500 نفر. شما يقين داريد 50 نفر برداشت هتك حرمت ميكنند آيا هتك حرمت محقق ميشود يا نه؟ محقق است. آن حرفي كه ميگويند نوع را نگاه ميكنيم آن در مقام بيان احتمال است. يعني ما هنوز نميدانيم اين كه ميگوييم آيا هتك حرمت بردشت ميشود يا نه؟
ميگويند وقتي ما نميدانيم ما بايد نگاه كنيم به نوع، به عرف. ولي وقتي ميدانيد و يقين داريد چه؟ اين مقوله بر طبق آن چيزي كه درباره ارتباط كلامي و غير كلامي عرض كردم. و يك نكته ديگري كه اينجا نشد عرض كنم نظريه استحكام، يقين داريم عده زيادي برداشت هتك حرمت ميكنند اين را ميدانيم. لذا عرض كردم اگر عناوين ديگري باشد ميشود تزاحم. بايد تزاحم بين هتك حرمت و آن عناوين ضروريه و الزاميه را حتماً بايد در نظر بگيريم. اصلاً نوع ملاك نيست وقتي يقين داري ديگر دنبال نوع نيستيد. نقطه مقابل نوع نميشود شخص. نقطه مقابل نوع شخص نيست.
در موضوعات مختلف متفاوت است همراه اين روشي كه ميگوييد روش فقهي نيست. در آنجا كه موضوع هتك حرمت است بدانيد شما، شما اگر داريد يك ضرب المثلي ميگوييد صد نفر مخاطب داريد يقين داريد يك نفر از اينها هتك حرمت برداشت ميكنند ميتوانيد بگوييد. هتك حرمت محقق شده. ميگويم يقين داريد كه مخاطب با شرائطي كه دارد برداشت هتك حرمت ميكند؟ اينجا تعريف هتك حرمت محقق است.
عذرخواهي ميكنم پاسخ بقيه رفقا را ندادم چون فرصت نيست.
دكتر خيامي:
خيلي ممنونم من 3، 4 تا عنوان عرض كنم.
1ـ كماكان پيشنهاد ميكنم واژه بازنمايي را از اينجا برداريد مجدد تكرار ميكنم اگر شخصي جلوي دوربين از ائمه معصومين فرمود در مناقب فرمود از زندگي حضرت معصوم فرمود سخنراني كرد ما اين را پخش كرديم اين بازنمايي كرده از حضرت معصومين. و در خدمت چهرهسازي با هم بوده، اين اسناد چهره سازي مسئله را حل نميكند. (Representation) هر نوع بازنمايي است در هر قالبي. يعني همين كه او روايت بشود در اثر رسانهاي، اين بازنمايي است. موضوع شما بازيگري در نقش معصومين و مقدسين هست. اين واژه را براي اينكه اختلال ارتباطي در انتقال مفهوم پيش نيايد؛ پيشهاد ميكنم.
2ـ اگر قضيه موجبه جزئيه بتواند ما را به حكم كلي برساند، پس اگر در منبري توسط عالمي يا مداحي بياني شد جملاتي گفته شد انتصابي صورت گرفت كه جمع پامنبريها هتك حرمت از او احساس كردند يا تخفيفي داده شد از آن شخصيت مقدس، ما كه نميشود حكم به تعطيلي كل منبر بدهيم يا كلي بدهيم به مداحان و .... لذا پيشنهاد من اين است كه روي همان حكم مشروطي كه برخي از علما گفتند روي آن كار كنيم. اين بستگي دارد به رعايت شرائط در رسانه. بستگي دارد به تفسير و برداشت مخاطب. بستگي دارد به نوع ابزاري كه منتشر ميشود يا پخش ميشود. اين كه به مكلف برخي چيزها را واگذار ميكنيد اين اشاره به همين ميكند يكي از معانياش همين است. اين هم حالا يك نكته.
در رابطه با ارتباط كلامي و غير كلامي اشكالي ندارد برادر بزرگوارمان حاج آقاي حيدري بفرمايند من برداشتم از ارتباط كلامي و غير كلامي اين هست هر جا كه واضح بود هر جا كه مراد جدي از او استنباط ميشد اين كلامي است ربطي هم به كلمه و واژه هم ندارد. هم مراد استعمالي هم، لذا مثلاً استعاره، مجاز، كنايه، قيد، صفت، همه اينها ممكن است واژه باشند عبارت باشند كلمه و كلام باشند اما غير كلام باشند و چه بسا زبان بدني كه چون كاملاً مراد جدي است و حاصل هميشه برداشتم روشن است به تعبير ما درجه اطلاعات بالاست و معناي مورد نظر گيرنده و فرستنده در حد اكثر شبهات قرار ميگيرد اين ولو زبان بدن هست ما اسمش را ميگذاريم كلامي. تعريف بنده است ولي تعريف در دانش ارتباطات اين نيست. آخرين كتابها در اين زمينه، اين زبان بدن هست اداره كل پژوهشهاي سيما چاپ كرده زير نظر خود من، فنون زبان بدن را يك تعريفي دارد تعريف جهاني را ميدهد هم سعي ميكند با فرهنگ ايراني تغيير بدهد.
در كتاب ارتباط شناسي 2 هم آقاي محسني راد بيش از ارتباط شناسي 1 روي اين تمركز كرده نظرات مختلف كلامي و غير كلامي را آورده، حتي در كتاب آقاي مهديزاده، در كتاب دهقان، تانكار، سورن همه اينها آمده .همه ميتوانند چك كنند. اين تعريف اشكال ندارد. به تعبير حاج آقا، تعريف وضعي است، زايشي است يا آفرينشي است. اما اگر ما بخواهيم وارد يك گفتگو با يك جامعه علمي بشويم؛ باید بگویيم اين تعريف من است. قطعا این تعریف نه تنها تعريف غالب نيست بلکه تعريف در حاشيه هم نيست. پيشنهادم اين هست كه يك مقداري مدخليت نوع رسانه، (سينما، تلويزيون، منبر) و ابزارش را در حكم يك مقداري بيشتر به آن توجه كنيم.
دبير جلسه:
خيلي ممنون و متشكر. الحمدلله جلسه خوبي بود رفقا مستحضر هستند بحثهاي فقه مضاف و به تعبير درستتر فقههاي تخصصي به ويژه عنصري كه ما راجع به آن به عنوان موضوع شكايت ميكنيم مثل هنر، مثل رسانه، اينها سابقه و عقبه علمي ندارد و اين جلسات حُسنش اين است كه به توليد ادبيات و تشريح موضوع كمك ميكند گير و گرفتاری آن هم به همين دليل است يعني شناخت مصاديق، شناخت موضوعات، شناخت روشهايي كه ما را به حكم ميتواند برساند كار بسيار مهمي است از اين حوصله و اهتمامي كه دوستان دارند كمال تشكر و تقدير ميكنم. از جناب استاد حيدري، جناب استاد دكتر خيامي كه قبول زحمت كردند. انشاءالله اين مطالب پردازش بشود و شما در بحثهايتان بيشتر اینها را تنقيح كنيد. برخي از سر فصلها را بگيريد و زير نظر اساتيد محترم به اين مجموعه و منظومه اضافه كنيد. اميدوارم كه انشاءالله مفيد فايده باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.