چهارمین نشست گروه اصول فقه با موضوع «سبک اندیشه ورزی در استنباط» با حضور حجت الاسلام و المسلمین جواد شفیعی افجدی استاد سطوح عالی حوزه علمیه در تاریخ 6/11/1400 در سالن جلسات مرکز فقهی ائمه اطهار: برگزار شد.
در این نشست نوآوری در استنباط و روش های آن و انحاء مختلف اندیشه ورزی در فقه و اصول مورد بررسی قرار گرفت. امروزه با گسترش علوم انسانی ضرورت تحول در سیستم استنباط بیش از پیش آشکار شده است.
استنباطی مورد نیاز است که دارای سه ویژگی صراحت، دقت، سرعت باشد؛ یعنی شیوه استنباط در عین رعایت و مطابقت با اسلوب و اصولِ فقه جواهری، به نوعی کارآمدتر گردد. این مهم نیازمند تحقیقات و نشستهای جدید در این زمینه است. اگر چه در این حوزه تحقیقاتی صورت گرفته اما همچنان عرصه برای تحقیق باز است.
اهمیت و جایگاه تفکر در انجام فعالیتهای فکری از جمله عملیات استنباط احکام شرعی برکسی پوشیده نیست و در این زمینه مطالب فراوانی بیان شده است. اما در زمینه نحوه و چگونگی تفکر در استنباط، در مورد یک سؤال اصولی و فقهی تحقیقات زیادی در دست نیست. به عبارت دیگر مقصود از چگونگی تفکر، بررسی نحوه شروع و طی روند و چگونگی پایان اندیشه و رسیدن به جواب از طریق پیمودن گامهای منظم است. البته در مورد روششناسی استنباط برخی از بزرگان کارهای خوبی صورت گرفته، لکن در مورد اصل تفکر و حل مسأله، خصوصا در اصول فقه، آثار کمتری به چشم می خورد. توجه به این نوع نگرش به ویژه برای مدرسان فقه و اصول بسیار مهم و حیاتی است؛ زیرا باید به شاگردان خود چگونگی گذر از مسئله و رسیدن به پاسخ را آموزش دهند. در ادامه به توضیح روش کارآمدتر در این زمینه پرداخته میشود.
بخش اول: چگونگی شروع فکر
نکات مقدماتی در این بخش عبارتند از:
- مواجهه تمام عیار با مسأله: پژوهشگر در مواجهه با مسأله به نحوی در صدد پاسخ برآید که گویا تنها کسی که توان حل آن مسأله را دارد خود اوست.
- شناخت نوع مسأله: برای پژوهشگر باید روشن گردد که در صدد پاسخ به چه سؤالی است؟
- سؤال از ثبوت اصل شیء یعنی هستی و نیستی؛
- سؤال از ثبوت یک ویژگی برای شیء؛
- سؤال از چیستی و تصور شیء؛
- سؤال از چرایی ثبوتی و اثباتی شیء؛
- مفرد بودن فکر مرکزی سؤال: مسأله مورد نظر از جمله به مفرد (مضاف و مضاف الیه) تبدیل شود؛ زیرا تصور مسأله آسانتر بوده و در نتیجه موجب افزایش تمرکز میشود. مثلا بحث مقدمه واجب را می توان به صورت جمله ((آیا مقدمه واجب، از نظر شرعی واجب است یا خیر؟)) یا به صورت مفرد ((وجوب شرعی مقدمه واجب )) تصور نمود.
- تصور بسیار دقیق از حاکم و طرفین: حاکم در قضیه عبارت است از مرجع و حکم کنندهای که در مورد وجود یا عدم نسبت در قضیه حملیه اظهار نظر می کند که ممکن است عقل، عقلا ، عرف و نقل باشد. هر چه تصور شفافتری از موضوع و محمول مسأله وجود داشته باشد، حل آن آسانتر است. از جمله مواردی که به تصور بهتر طرفین مسأله کمک می کند، مقولات عشر و مفاهیم اولی و ثانی فلسفه است.
- تبار شناسی و توجه به سنخ مسأله برای تبیین بهتر مبادی و ابزار و منابع: مقصود آن است که مسأله پیش روی پژوهشگر، از این حیث مورد بررسی قرار گیرد که اساسا در قلمرو کدام علم باید به جستجوی پاسخ پرداخت. هر علمی ابزار مخصوص به خود را داراست و تا زمانی که تبار یک مسأله تبیین نگردد امکان استفاده از این ابزارها میسر نیست.
بخش دوم: چگونگی ادامه فکر:
- مراجعه به اطلاعات قبلی: اطلاعاتی که برای حل مسأله استفاده می شود باید سه شاخصۀ وضوح لازم، ارتباط خوب و قابل تکیه بودن را دارا باشد.
- توجه به صورت استدلالها: برای حل یک مسأله ابتدا باید به این نکته دقت داشت که روند حل مسأله بر اساس کدام یک از قیاس، تمثیل یا استقرا است. هر کدام این سه مورد دارای شرایطی است که وجود آن شرایط منجر به نتیجه درست و عدم آن منجر به نتایج نادرست میگردد.
- توجه به دستهبندی منطقی شرایط و اقسام: هر گزاره و کبری کلی که در علم اصول مطرح میشود دارای شرایطی است که غفلت از آن ممکن است منجر به استفاده بی مورد از آن کبری گردد.
توجه به ادلّه و مبانی اصلی در کنار توجه به اصطلاحات: اصطلاحات اگرچه دارای جایگاه مهمی هستند اما باید دانست ریشه تمامی اصطلاحات در مبانی آنها است و در بعضی موارد بدون توجه به مبانی، به اشتباه از آن اصطلاح استفاده میشود در حالی که مبانی، استفاده از اصطلاح در آن مورد را پشتیبانی نمیکند.