دهمین نشست گروه اصول فقه با موضوع: نقد حجیت خبر واحد در امور مهمه، با ارائه آیت الله محمد نجفی یزدی از اساتید درس خارج حوزه علمیه در تاریخ 11/11/1401 در مرکز فقهیائمهاطهار(ع) برگزار گردید.
خلاصهای از بیانات ارائه شده در این نشست تقدیم میگردد.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الْحَقُّ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه»[1] ان شاءالله خداوند توفيق دهد که بتوانيم خودمان را بر آنچه در اين حديث شريف براي محققين گفته شده تطبيق دهيم.
اهمیت خبر واحد بر کسی پوشيده نيست و تقريبا مورد توافق است كه اكثر فقه بر خبر واحد مبتني است. اینکه تا کنون موضوع این بحث مورد توجه خاص قرار نگرفته به این دلیل است که به خبر واحد به عنوان يك وسيله همه فنحريف كه در هر حكمي میتوان از آن استفاده كرد، تکیه شده است.
اصل حجيت خبر واحد در اصول فقه به خوبی بحث شده است؛ اما معمولاً ابعاد مختلف حجيت، قيود و شرائط آن مورد بحث قرار نمیگیرد؛ البته در فقه برخی نکات تذکر داده شده است. ممکن است بررسی و تحلیل ابعاد مختلف خبر واحد را به علم رجال و درايه واگذار کرده باشند. به همین دلیل در این علوم راجع به اين موضوع بحثهایی شده است؛ اما به نظر میرسد که این بحث با علم اصول مرتبط است و در علم اصول فقه بايد مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
مواجه اصولیان با خبر واحد بیشتر پیرامون اصل حجیت بوده و بر خلاف موضوعاتی مانند برائت و استصحاب و ... بحث مستوفایی از قيود و شرایط آن مطرح نمیشود.
بحثهای زیادی در مورد خبر واحد وجود دارد. مثلا بحث از لزوم عدالت راوی يا کفایت وثاقت راوی؛ لزوم ايمان راوی، به معنی شيعه بودن و عدم لزوم آن و کفایت صرف الوثاقه برای حجیت خبر واحد؛ موضوع دیگر اینکه اگر راوی روايتي را نقل كرده باشد؛ اما خودش به آن فتوا نداده باشد، تاثیری در حجیت خبر واحد دارد یا خیر؛ موضوع اعراض مشهور نیز دارای مطالب مختلفي است که جای بررسی آن در بحث خبر واحد است. تفحص در فقه نشان میدهد که فقیهان در مواجه با خبر واحد، نكات ارزندهاي را بيان ميكنند كه شایسته است این موارد به صورت متمرکز و بایسته در بحث خبر واحد پیگیری و بررسی شود.
جهات نقص و ضعف خبر واحد
1- نخست ضعف در دلالت است؛ البته فقیهان خلاف آنچه در مباحث اصولیِ خبر واحد بیان میگردد، در فقه به آسانی از آن نميگذرند. مشکلات خبر واحد از جهت دلالت به حدی است كه تمسک به هر یک این اشکالات میتواند به محدود شدن خبر واحد منجر شود.
2- از مشکلات خبر واحد موضوع نقل به معنا است. غرض از بیان چنین اشکالاتی این است نسبت به این مشکلات توجه شود و دقت شود که در این موارد ضعفهایی برای خبر واحد وجود دارد.
3- در كتبی که به دست ما رسیده، اخبار واحد با وسائط متعددی نقل شده است که احتمال خطا افزايش پیدا میکند. از طرف دیگر نیز لازم است كه وسائط شناخته شوند. برای شناخت وسائط از علم رجال استفاده میشود. علم رجال هم قطعي آور نیست به صورتی كه وسائط به گونهای شناسایی و معرفی شوند که گویی ما خود آن را ميشناسيم.
4- مساله دیگر توثيقاتي است كه از سوی عالمان رجال مانند نجاشي، شيخ طوسي و ديگران بیان شده است. در مورد توثیقات اين بحث وجود دارد که اين توثيقات اجتهادي است يا اخبار است. اگر اجتهادي باشد مورد قبول نيست؛ اما اگر اخبار باشد مورد قبول است. سپس با مشکل دیگری مواجه میشویم که توثیقات نجاشی و شیخ طوسی به صورت مرسل بیان شده است و از جهت سندی با مشکل روبرو است.
5- در بسیاری از روایات، وجود قرائن خاص یا احتمال وجود قرینه یا احتمال تقطیع، کار را برای تمسک به خبر واحد سختتر میکند.
6- مشکل دیگری که با خبر واحد دست به گریبان است، موضوع اختلاف نسخه است. خصوصا در كتاب تهذيب شيخ طوسی.
7- موضوع دیگر احتمال وجود تقيه است كه خود مشكلات عديدهاي را ایجاد کرده است.
8- بحث دیگری که مانعی بر سر راه اطلاقات به عنوان حربه اصلی فقه است، احتمال وجود قرينه عام است. بحثهای دیگری مانند احتمال انصراف و مسائل ديگري كه بیان همه آنها لازم نيست. اين موارد همه نقاطي است كه از قوّت خبر واحد میکاهد.
محل بحث
سند و دلالت در خبر واحد که اساس آن را تشکیل میدهد ظنّی است. بنابراین جهت بحث در مورد خبر واحدی است که از هر دو جهت ظنّی است. بر این اساس كساني كه خبر واحد را از راه وثوق خبري حجت میدانند، از این بحث خارج هستند؛ زیرا در آن مبنا خبر واحد مهمه و غیر مهمه وجود ندارد؛ زیرا اگر اطمینان حاصل شود به خبر واحد عمل میکنند و در غیر این صورت خبر واحد اعتباری نخواهد داشت.
محل بحث وثوق مخبری است. وثوق مخبری به این معنا است اگر راوی ثقه باشد، خبر او پذیرفته میشود، هرچند که نکاتی وجود داشته باشد که روایت را از نظر ذهنی مشکوک نماید؛ مثلا خبر ضعیف دیگری در کنار خبر ثقه وجود دارد که باعث احتمالاتی در خبر ثقه میشود؛ زیرا خبر ضعیف نیز باعث وجود احتمالاتی در ذهن میشود. بنابراین کسانی که به وثوق مخبری قائل هستند، خبر واحد ثقه را حجت میدانند، هرچند شکی هم در این زمینه وجود داشته باشد. بلكه برخي بروز گمان را نیز مخل نمیدانند.
اقوال در مساله
قول نخست اینکه در حجیت خبر ثقه فرقی بین امور مهمه و غیر مهمه وجود ندارد و چنین خبری از اول فقه تا آخر فقه كافي است و تناسبي بين دليل و مدلول عليه لازم نيست.
بر این اساس با چنین خبر واحدی از بحث طهارت گرفته تا ديات، ميتوان همه مسائل را حل نمود و نیازی به رعایت تناسب ميان خبر واحد و مورد مدلولعليه نيست. بر این پایه ضعيفترين خبر واحد كه از حداقل میزان حجیت برخوردار است، براي اثبات مهمترين امور مانند قتل آدمي، كافي است. زیرا دلیل حجیت یعنی سیره عقلا در همه این امور جاری است.
قول دوم این است که خبر واحد به صورت مطلق و در تمامی این موارد حجت نیست.
شمولیت دایره ادله حجیت خبر واحد
سیره عقلا: به نظر میرسد سیره عقلا در امور خطیره جریان ندارد. در امور روزمره وقتی به وجدان خود رجوع کنیم، در میابیم که به صرف یک خبر واحد به امر مهمی اقدام نمیکنیم. مثلا در مورد شاگرد مغازه که دارای وثاقت است، اگر نزد شخصی دیگری که اموال صاحب مغازه نزد اوست رود و از وی مطالبه تمام اموال صاحب مغازه را نماید و بگوید صاحب مغازه به من گفته تمام اموال را بگیرم، آیا شخصی که اموال دست اوست به صرف خبر واحد، هرچند از ناحیه ثقه صادر شده، به کلام شاگرد ترتیب اثر میدهد یا جستجو میکند تا به اطمینان برسد؟
روایات: برای اثبات خبر واحد به روايتی که خود خبر واحد است نمیتوان تمسک نمود. به همین دلیل لازم است برای تمسک به روایات، تواتر اجمالی وجود داشته باشد. در تواتر اجمالي هم بايد قدر متيقن مضمون روايات گرفته شود تا از خبر واحد بودن خارج شود.
این دلیل نیز به شدت مورد اشکال است؛ زیرا روایتی که متضمن چنین دائره حجیتی برای خبر واحد باشد، وجود ندارد؛ البته به دو روايت، تمسك شده است. در کلام مرحوم آخوند به این موضوع اشاره شده است.
اولا: اینکه این روایات جزء قدر متیقن محسوب شود بحث وجود دارد.
ثانیا: در این روایات از مصداق سوال شده و کبری در ذهن سائل مفروض است. کبری عبارت است از حجیت خبر ثقه و تنها در مورد اینکه آیا یونس دارای وثاقت است سوال شده است. بنابراین حجیت خبر ثقه در ذهن سائل مفروض و مرتکز بوده است و روایت ناظر به آن نیست. این ارتکاز و پیشفرض از سیره عقلا ناشی است. بنابراین سائل به نوعی بیان میکند که من نسبت به اینکه خبر ثقه حجت است سوالی ندارم و آن را میدانم؛ اما سوال این است که آیا یونس مصداق آن ثقهای است که در ذهن سائل مرتکز و مفروض میباشد یا خیر؟
ثالثا: هيچیک از اين روايات متواتره اجمالي، مربوط به روایتی با چند واسطه نیست؛ بنابراین قدر متیقنی که لازم است اخذ شود، روایات بدون واسطه است؛ یعنی روایتی که با یک واسطه نقل شده باشد و روشن است که چنین روایتی وجود ندارد.
سيره متشرعه: تمسک به این دلیل نیز محل اشکال است؛ زیرا سيره متشرعه دليل لبي است و برگرفته از سيره عقلاست و باز هم مطالب بیان شده در محدود بودن حجیت خبر واحد در سیره عقلاء تکرار میشود.
چیستی امور مهمه و روش بیان امر مهم نزد عقلاء
به طور خلاصه هر آنچه تأثير گستردهاي در امور زندگي مردم داشته باشد امر مهم به شمار میرود.
علت اینکه نمیتوان به خبر واحد برای اثبات چنین امر مهمی تکیه کرد علاوه بر عدم وجود سيره عقلاء در این موارد، روش عقلاء در تبیین مطالب است. روش عقلاء در تبیین مطالب مهم و خطیر تاکید و دقت است و نه تکیه بر یک خبر واحد. بنابراین اگر ائمه(ع) در صدد تبیین و انتقال مطلب مهمی باشند، لازم است اولا بیان نمایند و صرفا مطلب را به اطلاق روایت رها ننمایند. ثانیا بیان ایشان همراه با تاکید باشد. اصول فقه كلّا با خبر واحد ثابت نميشود؛ زیرا از امور مهمه است. اگر واقعاً دليل برائت، نتواند از خبر واحد عبور كند و تنها «رفع ما لا يعلمون» مستند آن باشد، اثبات چنین اصلی با هزاران تطبیقات ممکن نیست. مثل اینکه بر یک مبنا و زیرسازی ضعیف، ساختمان صد طبقهای بنا گذاشته شود.
[1] - روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج1، ص: 31. امير المؤمنين على (ع) فرموده است: حق با مردان شناخته نمىشود. نخست حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى.