بسمه تعالی
آقای دکتر ستوده
موضوع: حق بر سلامت جنین با تکیه بر قانون جوانی جمعیت
کتاب چاپشده توسط مرکز پژوهشهای مجلس دیدگاههای استاد ستوده در این زمینه است.
مسئله ما در قانون جوانی جمعیت، سقط جنین است. در تبصره ماده 17 سال 1392 رویکرد تبیین حرج است در ماده 56 شرایطی برای اسقاط جنین قرار داده است در بخشی آمده چنانچه در بخشی از اظهارات جنین شرایط ولی احراز شود و رضایت مادر است. مشقت شدید برای مادر یا وجود ناهنجاریهای قطعی برای جنین فقدان روح در جنین و کمتر بودن سن جنین از 4 ماه.
حرج را مصداق جداگانه ای هم دانستند حتی در مواردی غیر درمانی اگر مادری اثبات حرج برای ادامه بارداری را دارد با استناد به این ماده می شود اسقاط کرد.
نکته اول: اصل اولی حرمت سقطجنین است مورد اتفاق همه فقها در حال اختیار حرام است شیخ طوسی ادعای اجماع در این را دارد و مطابق عقل هم هست و جرم است که به کسی که قدرت دفاع از خودش هم ندارد. شرایطی برای اسقاط هست که بحث حرج است؛ که در لغت ضیق و سختی است. نفی حرج عارض شدن مقداری از سختی است که بیش از قابلتحمل بودن است. عنوان تکلیف در لغت یعنی سختی و هر سختی به معنای حرج نیست. حرج باید درجه از رنج و سختی باشد که مردم در زندگی متحمل آن نمی شوند لذا قید حرج شدید زدند.
آیا حرج در این ماده فقط مربوط به حوزه درمانی است از منظر فقهی بسیاری از نگاه ها عام است اگر موارد غیر درمانی هم باشد به نظر می رسد در اینجا که بحث ناهنجاری های جنین را مطرح کرده است منظور ناهنجاری های عام نیست. دقت در تحقق خود موضوع حرج هم نکته دوم است. معمولاً خروج از این مرز هست که اگر به حالت مشقت شدید برسد ممکن است برخی از مصادیق هم از حد حرج خارج می شود به اضطرار می رسد که سقف حرج است و فرد به استیصال می رسد؛ و بحث من اضطر در آیه شریفه آمده که از بحث خرج خارج است. من یخاف التلف علی نفسه فرد خوف هلاکت بر نفس خودش دارد. نمیخواهیم حرج را آنقدر سخت بگیریم که به حد اضطرار برسد.
در حرج شأنی نکته فنی این است که باید حرج احراز شود. محتمل الحرج با محتمل... فرق میکند. احکام دایر مدار واقع است که انسان باید حداقل خوف عقلایی داشته باشد که حالت حرج احراز شود که حکم برداشته شود. در حرج شأنی این مورد توجه است. در حوزه اسقاط جنین اگر با رأی یک متخصص علم قطع حاصل نمی شود اگر تیمی باشند که به این نتیجه برسند مانعی در اسقاطش نیست.
نکته بعدی در حرج آن است که قاعده نفی عسر و حرج در غیر عبادات از نوعی رخصت است یعنی ترخصی می دهد که اگر تمایل داشته باشد این رخصت شرعی می تواند از حق خودش انصراف بدهد. ولی منافاتی ندارد که آن حرج و تکلیف را بپذیرد؛ و به حرج انداختن حرام نیست. در بحث اسقاط جنین اختیار مادر در این موضوع حائز اهمیت است. خصوصاً با توجه به اینکه حرج را حرج نوعی در نظر نمی گیریم و حرج شخصی می دانیم زیرا ادله احکام ما به نحو عام استقرایی شامل همه افراد می شود و نسبت به همان فرد این حرج برداشته می شود.
نکته آخر حرج در محرمات است که در مقاله ذکر شده است در اصلاح این ماده یک نکته دیگر در برخی از ما وارد اعمال خود سقطجنین به حرج شاید در برخی موارد شخیص با کارشناسان است خود سقط ممکن است برای مادر خطر مساوی یا بیشتر داشته باشد که قانونگذار به آن توجهی نکرده است. در برخی موارد هم که گفته امکان درمانش وجود نداشته باشد حرج نیست برخی نواقص مادر زادی شاید بیماری هم تلقی نشود مثل کوتاهقد بودن قابل درمان هم نیست جون این فرد کوتاهقد و کوتوله است آیا باید مجوز اسقاط را به استناد به این ماده داشته باشد این نکته هم در اصلاح این ماده قابل توجه است.