سایت مرکز فقهی


هفتمین کرسی گروه اصول فقه مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) با موضوع: «بررسی جایگاه استقلالی عقل و تاثیر گذاری مقاصد شریعت در استنباط احکام» در تاریخ 17 بهمن‌ماه 1403 با شرکت گسترده اساتید، طلاب و محققین برگزار گردید. آیت الله اسلامیان به عنوان ارائه دهنده، آیت الله علیدوست به عنوان ناقد و حجت الاسلام و المسلمین رهنما به عنوان دبیر علمی در این جلسه علمی حضور یافتند.
بیانات مطرح شده در جلسه به همراه ذکر برخی منابع و مصادر در ذیل تقدیم می‌گردد:
بیانات آیت الله اسلامیان
عرض تبریک اعیاد شعبانیه و اعیاد انقلاب و مقارنت این جلسه با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی را به فال نیک می‌گیریم. 
برخی اشکالات به نظریه ایشان به شرح ذیل است؛ البته بررسی نظرات جناب استاد علیدوست نیازمند جلسات متعددی است و در یک جلسه نمی‌توان به تمامی موارد اشاره کرد.
استقلال عقل در فهم ملاکات و مصالح به عنوان سندی مستقل
استاد علیدوست در کتاب فقه و عقل و فقه ومصحلت تصریح کرده‌اند که احکام شریعت دو قسم است: احکام مکشوف و غیر مکشوف. احکام مشکوف احکامی است که دلیل عام یا خاص برای آن وجود دارد. احکام غیر مکشوف احکامی است که دلیل خاص یا عامی برای آن وجود ندارد. فهم ملاک در احکام مشکوف همیشه میسر نیست؛ اما در مورد احکام غیر مکشوف، عقل توان درک ملاکات و مصالح را دارد (نه در همه موارد) و ایشان معتقد است که عقل در این موارد سندی مستقل است و به اقتضای حسن و قبح عقلی و تبعیت احکام از مصالح و مفاسد، حکم می‌شود که شارع مقدس نیز آن فعل را حرام یا واجب کرده است.
ادله استقلال عقل در فهم ملاکات
استاد علیدوست بر این ادعا ادله‌ای، اعم از عقلی و نقلی بیان کرده است. ادله قرآنی، روایی و عقلی ایشان به تربیت از این قرار است.
1-    قرآن: ایشان پس از بیان اینکه از ریشه عقل در بیش از پنجاه آیه قرآن کریم استفاده شده است چنین می‌نویسد: «پذیرفتنی نیست که با وجود این نگاه از سوی خداوند به عقل که قرآن مبین آن است، شارع مقدس درک قطعی عقل را نسبت به مصالح و مفاسد مطلقا نپذیرد».
نقدی که بر این استدلال وجود دارد این است که تمامی مواردی که رجوع به عقل مورد توصیه و دستور قرار گرفته است در مورد اصول اعتقادی و عبرت‌ها است و حتی یک آیه در قرآن کریم وجود ندارد که در حوزه شناخت احکام رجوع به عقل را مطرح کرده باشد. تنها در آیه 151 سوره انعام، پس از ذکر احکام شرعی فرموده است: «ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون». در مجمع البیان در تفسیر این آیه چنین آمده است: «لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» أي لكي تعقلوا ما أمركم الله تعالى به فتحللوا ما حلله لكم و تحرموا ما حرمه عليكم» . مقصود آن نیست که فکر کنید تا به حکم خدا برسید؛ بلکه احکام شرعی گفته شد تا در مورد آن تعقل و تفکر شود. البته استاد علیدوست ادعا صراحت آیات قرآن بر تکیه به عقل را ندارد؛ اما بازهم جای این اشکال باقی است که خداوند در همان مواردی که دستور به تعقل و تفکر داده، این دستور را تنها حوزه خاصی غیر از کشف حکم شرعی داده است.
2-    روایات: اولین روایتی که استاد علیدوست مورد تمسک قرار داده است روایت معروفی است که بیان می‌کند: «لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ وَ لَا أَكْمَلْتُكَ إِلَّا فِيمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّي إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ» . از این روایت چنین استفاده شده است که می‌توان برای شناخت مصالح و مفاسد از عقل استفاده کرد و به حکم خدا رسید. 
نقد: استفاده‌ای که از عبارت «إِيَّاكَ أُعَاقِبُ وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ» می‌شود این است که انسان فاقد عقل، مشمول عذاب الهی قرار نمی‌گیرد. مقصود آن نیست که به سبب عقل مردم به احکام خدا برسند.

روایت دیگری که استاد علیدوست مورد تمسک قرار داده است، روایتی است که در مورد اوصاف عقل است و در قسمتی از آن بیان می‌کند: «وَ عَرَفُوا بِهِ الْحَسَنَ مِنَ الْقَبِيح» یعنی به وسیله عقل حسن و قبیح شناخته می‌شود.  استاد علیدوست از این عبارت چنین استفاده کرده است که پس از اینکه امام(ع) عقل را وسیله شناخت فعل حسن و قبیح عنوان فرموده است، نمی‌توان گفت که عقل نمی‌تواند ما را به احکام شرعی رهنمون شود. بنابراین عقل ملاک را درک می‌کند و بر اساس قاعده تبعیت احکام، می‌توان به حکم شرعی رسید.
نقد: انتهای روایت تصریح شده است که عقل نمی‌تواند حکم شرعی را درک نماید:«فَلَمْ يَجِدْ عَقْلَهُ يَدُلُّهُ عَلَى ذَلِكَ»، یعنی انسان عاقل، عقل خود را راهنما و دلالت کننده بر احکام شرعی که عبارت است از محبوبات و مبغوضات، نیافت.
بیانات آیت الله علیدوست
بحث از استقلال عقل همان بحث قاعده ملازمه
این بحث همان قاعده ملازمه است که بیان می‌کند «کلما حکم به العقل حکم به الشرع» و این قاعده دارای موافقانی است از میان بزرگان است. اگر تبعیت احکام از مصالح و مفاسد پذیرفته شود و نظر اشاعره مقبول نباشد، قاعده ملازمه پذیرفته خواهد شد. پذیرش این قاعده به این معنا است که اگر جایی عقل قاطع، حکمی نمود، حکم شرع به دنبال آن خواهد آمد. ممکن است برخی ادله اثباتی قاعده ملازمه قابل مناقشه باشد؛ اما در هر صورت پذیرش اصل قاعده ملازمه، تفکر اصلی نیز پذیرفته شده است. 
تمامی مواردی که فقیهان حکمی را مانند حرمت کذب، رشوه، غیبت و ... مستند به ادله اربعه می‌کنند، به این معنا است که عقل نیز مستقلا دلالت دارد. مضاف بر اینکه در برخی موارد تنها به عقل تمسک شده است.  جالب است که در میان متاخرین، شیخ انصاری، محقق خویی و محقق اصفهانی، نسبت به حکم عقل مناقشه دارند؛ اما همین فقیهان در مواردی به حکم تمسک کرده‌اند. به عنوان نمونه محقق خویی معتقد است که قاعده ملازمه صغری و مصداق ندارد؛ هرچند که کبرای آن را پذیرفته است. ایشان در بحث تقدیم اهم بر مهم معتقد است که عقل حکم به ترجیح می‌دهد.  در تزاحمات نیز استنباط لازم است و محقق خویی معتقد است که بهترین سنجه عقل است و این اشکالی است بر محقق خویی که قاعده ملازمه را کبرای بدون صغری عنوان کرده است؛ اما خود ایشان از آن در استنباط استفاده نموده است.  
روش ما در استنباط روش تجمیع ظنون است و با استفاده از مجموعه‌ای از اسناد می‌توان حجیت استنباط عقل را اثبات کرد. هرچند برخی مانند محقق نائینی ادعا کرده‌اند که تصور قاعده ملازمه منجر به تصدیق است. 
در مورد روایتی که در انتهای آن به عدم درک عقل اشاره شده است نیز باید گفت که این روایات را باید در یک نظام مطالعه نمود. این روایت و سایر روایاتی که عقل در آن محکوم شده است ناظر به جریان عقل گرایی است که در زمان ائمه(ع) وجود داشته است. باید دقت داشت که استفاده از عقل و مصلحت ضروری است اما مخاطراتی دارد که باید عالمان دین از شیوه استفاده از آن حفاظت نمایند.
بیانات آیت الله اسلامیان
محقق اصفهانی که از بزرگان فلسفه و اصول است، قاعده ملازمه را نپذیرفته است و به نظر می‌رسد که مواردی که از سوی استاد علیدوست به عنوان استفاده محقق اصفهانی از حکم عقل مطرح شده است، برداشت صحیحی نیست؛ زیرا کلام ایشان در مقام امتثال است نه کشف حکم شرعی؛ زیرا موضوع بحث در مورد دوران امر بین تعیین و تخییر است.  همین اشکال در برداشتی که استاد علیدوست از کلام محقق خویی داشته‌اند نیز وجود دارد؛ زیرا محقق خویی در مقام امتثال سخن گفته است نه کشف حکم. 
بیانات آیت الله علیدوست
دوران امر بین تعیین و تخییر صرفا بحث از حکم عقل در مقابل حکم شرع نیست
آیا در دوران امر بین تعیین و تاخیر بحث صرفا در وجوب عقلی مقابل شرعی است؟ یعنی موارد شک در اینکه خمس را می‌توان به غیر اعلم نیز پرداخت کرد، در رمی جمرات اگر شک شود که رمی اطراف جمره هم مجاز است یا خیر، شک در اینکه مسح پا تا قدم است یا مسح تا برآمدگی کافی است، آیا این موارد صرفا وجوب عقلی است تا گفته شود تمامی مواردی که شک در تعیین و تخییر است، مربوط به وجوب عقلی است و حکم شرعی مدنظر نیست؟
در مورد کلام محقق خویی که چنین اشکال شد، که این حکم صرفا عقلی است و ربطی به حکم شرعی ندارد، پاسخ آن است که بحث در مورد صوم و حکم شرعی است و در عروه الوثقی نیز به عنوان حکم شرعی بیان شده است. افزون بر این از آنجا که آمدن حکم شرعی به عدم جواز تاخیر بعد از حکم لغوی، فاقد مشکل لغویت است، بر مبنای این محقق باید چنین حکمی شرعی باشد.  لازم به ذکر است که محقق خویی حکم عقلی را قسیم شرعی نمی‌داند.
نکاتی که در مورد مقام امتثال گفته شد نیز باید گفت که مقام امتثال یعنی تزاحم. در تزاحم نیز استنباط وجود دارد. مثلا بین برقراری امنیت و ایجاد آزادی مطلق برای مردم، تزاحم وجود دارد. آیا در این موارد فقیه نیازی به استنباط ندارد؟ محقق خویی نیز در مقام تزاحم به عقل استناد کرده است، چنانچه پیشتر اشاره شد. آنچه فاقد استنباط است بحث اجرای محض است؛ اما در امتثال و تزاحم استنباط وجود دارد. 
جمع‌بندی آیت الله اسلامیان
مواردی که از کلام محقق خویی و اصفهانی در باب تقلید اعلم و کفاره روزه بیان گردید، اصلا مقام تزاحم نیست؛ بلکه مقام امتثال است. محقق اصفهانی تصریح می‌کند که حکم شرعی را نمی‌دانیم. 
جمع‌بندی آیت الله علیدوست
محقق اصفهانی در بحث تقلید اعم در صدد اثبات همان وجوبی است که ابتدا به مشهور نسبت می‌‌دهد، یعنی وجوب شرعی و البته از دو راه ادله عقلی و شرعی این مطلب را بیان می‌کند.
 

تعداد بازدید :46
تصاویر
کليه حقوق اين سايت متعلق به مرکز فقهي ائمه اطهار (ع) است.