سایت مرکز فقهی


این نشست علمی با ارائه حجت الاسلام و المسلمین محمد فاکر میبدی عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه،  و با دبیری علمی جناب حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا عباسلو، دبیر گروه پژوهشی فقه قرآن و حدیث مرکز فقهی ائمه اطهار ، در تاریخ سیزدهم اسفند ماه ۱۴۰۳ در سالن جلسات مرکز فقهی ائمه اطهار (علیهم السلام) برگزار شد.

 

در ابتدای این نشست، حجت الاسلام عباسلو ضمن تقدیر و تشکر از استاد محترم برای ارائه بحث، از همه شرکت‌کنندگان نیز تقدیر به عمل آوردند. ایشان اشاره کردند که این نشست، هفتمین جلسه از سلسله نشست‌های "توسعه‌پذیری آیات‌الاحکام" است که این نشست علمی با عنوان ارزیابی دیدگاه های توسعه پذیری آیات الاحکام  می باشد. در نشست‌های قبلی، از اساتید برجسته حوزه علمیه دعوت به عمل آمده و در رابطه با این موضوع به بحث و تبادل نظر پرداخته شده است. پس از اتمام این سلسله نشست‌ها، قرار است کتابی با عنوان "نشست‌های قرآنی ۴" منتشر شود.

در ادامه، حضرت حجت الاسلام و المسلمین فاکر در تحلیل ارتباط میان قرآن و فقه، دو مفهوم کلیدی به نام‌های آیات الاحکام و احکام الآیات مطرح می‌شود که هر یک نمایانگر دو رویکرد متفاوت در فهم احکام فقهی است. آیات الاحکام به آیات قرآن اشاره دارد که مستقیماً حاوی احکام فقهی هستند و به تعبیر دیگر، قرآن کریم در این آیات منبع و مصدر احکام فقهی به شمار می‌آید. در مقابل، احکام الآیات به احکام فقهی‌ای اشاره دارد که بر اساس آیات قرآن استنباط می‌شود و در این حالت، قرآن موضوعی است که احکام بر آن مترتب می‌گردند.
این دو مقوله در واقع به تولید دو دانش متفاوت منجر می‌شوند: «الفقه حول القرآن» (فقه درباره قرآن) و «الفقه فی القرآن» (فقه در قرآن). در فقه حول القرآن، تأکید بر احکام مرتبط با قرآن است، در حالی که در فقه فی القرآن، بر استخراج و تحلیل احکام فقهی از متن قرآن تمرکز می‌شود.
وی در ادامه، نگرش‌های مختلف نسبت به تشریع قرآن و چالش‌های موجود در استنباط احکام فقهی را مورد بررسی قرار داد و به دسته‌بندی سه گانه دیدگاه‌ها اشاره کرد:
1.    دیدگاه حداکثری/افراطی این دیدگاه نمایندگان گروهی به نام «قرآنیون» را در بر می‌گیرد که معتقدند همه احکام فقهی، حتی جزئیات آن‌ها، در قرآن موجود است. آن‌ها معتقدند که بسیاری از احکام فقهی ساخته و پرداخته راویان حدیث در دوران عباسی است.
2.    دیدگاه حداقلی/تفریطی در مقابل دیدگاه افراطی، دیدگاه‌های تفریطی وجود دارد که در آن‌ها منبعیت قرآن نسبت به احکام فقهی به حداقل یا حتی به صفر می‌رسد. این دیدگاه‌ها شامل:
نگاه معطله/مسدودانه: احکام فقهی را تعطیل کرده و تنها روایات معصومین را معتبر می‌دانند. دیدگاه منکرانه: معتقدند که احکام موجود در قرآن تنها مختص زمان پیامبر است و امروزه قابل استفاده نیستند. نگاه ملحدانه: قرآن را به عنوان یک متن تاریخی می‌نگرند و بر این باورند که احکام آن به وضعیت خاص زمان نزول مربوط می‌شود.
3.    دیدگاه اعتدالی/میانی این دیدگاه به دلالت محدود قرآن بر احکام فقهی اعتقاد دارد و اصولیون را در مقام نظریه‌پردازی در این زمینه می‌داند. آن‌ها در حالی که وجود احکام فقهی در قرآن را قبول دارند، به محدودیت‌های آن نیز اشاره می‌کنند. به اعتقاد آن‌ها، برخی آیات قرآن در مقام بیان نبوده و نمی‌توان به‌طور مستقیم از آن‌ها استنباط کرد.

ایشان بیان داشتند که جایگاه قرآن در فرایند استنباط احکام فقهی، مسأله‌ای پیچیده و مورد بحث در میان فقهاء و محققان اسلامی است. در حالی که قرآن به‌عنوان اصلی‌ترین منبع تشریع شناخته می‌شود، اما در عمل، به‌ویژه در حوزه‌های فقهی، ممکن است جایگاه آن تحت تأثیر منابع دیگر، به‌ویژه روایات و احادیث، قرار گیرد.
. فقهای مجتهدین و اصولیون در تفکر خود به دنبال تعادل بین دیدگاه‌های حداکثری و حداقلی هستند، اما در عمل به نظر می‌رسد که اصولیون تفاوت چندانی با اخباریون ندارند. استاد فاکر معتقدند که در فقه، غالب بر حدیث است و قرآن در این زمینه مغفول مانده است. در واقع، فقها در عمل به قرآن اهمیت کافی نمی‌دهند و بسیاری از بزرگان اصولی در استفاده از آیات فقهی قرآن، به اخبار ضعیف اولویت می‌دهند.
می توان گفت اصولیان و اخباریان در عمل متحد النظرند که قرآن چندان کارائی ندارد، به عنوان نمونه آیه حلیت مفطرات در لیالی صوم است که ظاهراً مباشرت نساء، اکل و شرب در یک سیاق است و مغیی به تبیُن فجر است، و در نتیجه صیام مشروط به طهارت نیست، اما روایات مختلف باعث بروز چند قول شده است.

ایشان با این دیدگاه که وضعیتی که در حال حاضر در فقه مشاهده می‌شود، نشان‌دهنده غیبت قرآن و غلبه حدیث بر آن است. در این راستا، طرح‌های اصلاحی و نهضت‌هایی با محوریت قرآن به‌وجود آمده که هدف آن‌ها بازگشت به منابع قرآنی و تقویت نقش قرآن در فقه است. این نهضت‌ها به‌دنبال ارائه راهکارهایی برای گسترش فقه قرآنی و احیای قرآن در عرصه فقه هستند.
1.    مرجعیت قرآن 
2.    منبعیت مطلقه قرآن.
3.    التفات به اسلام القرآن در برابر اسلام الحدیث 
4.    پیرایش فقهُ الله از فقه الفقهاء 
5.    فقه قرآن محورِ جامع‌نگر 
6.    منع تخصیص قرآن به خبر واحد 
7.    تمسک به قرآن با فقد دلیل روائی.
در نقد دیدگاه‌های مختلف، می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
دوگانه اخباریون و قرآنیون: این دوگانه نمی‌تواند به‌عنوان یک رویکرد صحیح پذیرفته شود، زیرا هر کدام از این دیدگاه‌ها به‌تنهایی نمی‌توانند تمامی جوانب فقه را پوشش دهند.
نقش حدیث: حدیث نه تنها رقیب قرآن نیست، بلکه نقش مکمل و مبین را ایفا می‌کند و باید به‌عنوان یک منبع معتبر مورد توجه قرار گیرد.
دوگانه فقه الله و فقه الفقهاء: این دوگانه قابل قبول نیست، زیرا آراء فقهاء بر اساس روایات معتبر است و نمی‌توان آن‌ها را به‌طور کلی رد کرد.
منع تخصیص قرآن به خبر واحد: این نظریه قابل نقد است، زیرا تخصیص حجیت خبر واحد باید بررسی شود و نمی‌توان به‌طور کلی آن را رد کرد.
نظریه فقه قرآن‌محور: اگرچه این نظریه بر لزوم استفاده از قرآن تأکید دارد، اما نمی‌توان انتظار داشت که تمامی مسائل فقهی به‌طور کامل از قرآن استنباط شود.
نظر نهایی با توجه به چالش‌های موجود، نیاز به توجه بیشتر به قرآن به‌عنوان منبع اصلی فقه وجود دارد. این توجه نه تنها می‌تواند به بهبود فهم احکام کمک کند، بلکه باعث خواهد شد تا قرآن در فرآیند فقهی به‌عنوان یک منبع معتبر و اصلی مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، باید توجه داشت که استفاده از قرآن نباید به‌گونه‌ای باشد که روایات معتبر را نادیده بگیرد، بلکه باید به‌عنوان یک منبع مکمل در کنار دیگر منابع فقهی مورد توجه قرار گیرد.

تعداد بازدید :27
تصاویر
کليه حقوق اين سايت متعلق به مرکز فقهي ائمه اطهار (ع) است.